پیرمرد دزفولی داشت نفسای اخرشو می کشید خونوادش جم شده بود

پیرمرد دزفولی داشت نفسای اخرشو می کشید خونوادش جم شده بودن ک اخرین وصیتشو بکنه بازحمت زیاد گفت عبده رضا کجاست؟عبده رضا گفت بوه بالا سرتوم ، دوباره گفت صغری کجاست؟صغرا گفت دومن پاتوم بوه مارتون کجاست ؟حجی ایچونم دس راست نشسمه ،،پیرمرد با زحمت سرشو بلند کرد گفت : پ چراغ حوش سی کی گلنیدس؟:|||
دیدگاه ها (۹)

زن جنــس عجـــیبــی اسـتـــــ ! چــشمــ هــایــش را کــه مــ...

آمریکایی ها امروز جشن گرفتند . . . . . . . . . . . . . . . ...

بــــا من بــــودن رو مخفــی میکــــرد... اما... حالا... ...

مردی در کنار چاه زنی زیبا دید ، از او پرسید : مکر زنان چیست؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط