دستت را به من بده تا تو را از حوادث کنار جاده ها عبور ...

دستت را به من بده تا تو را از حوادث کنار جاده ها عبور دهم ...
دستت را به من بده تا تو را از سردی نگاه هایی که بی گناه تو را به تمسخر می گیرند عبور دهم...
نگاهت را زمین بدوز...این مردم همانی هستند که به کفش هایت زودتر از چشمهایت نگاه می کنند...
سرت را پایین بینداز اما خم نشو...خم که شوی بر پشتت می نشینند و چون فاتحی سزاوار تنت را به آتش می کشند...
دلت را به لب های کسی نسپار...سرت را به آغوش کسی گرم نکن...کلاهی به سرت نگذار که روی چشمها و گوش هایت را بپوشاند...
دستان کسی را به گرمی مفشار که می خواهند روحت را از دست هایت برگیرند...صدایت را به ملایمت برای کسی حراج نکن که ارزش لطافت را هیچ کس نمی داند...
حرفی نمانده که برایت بگویم فقط این را بدان روزی در تابوتی خواهی خوابید که شاید امروز چوبهایش برای تو تختت باشد...
روزی در مقابل دیدگان اشکبار کسانی قرار خواهی گرفت که امروز نگاهت نمی کنند و روزی کسی می گوید...
یادش بخیر...
دیدگاه ها (۹)

پروردگار من!ای اندوخته تهی دستان،ای فریادِ دادخواهان، ای تما...

برای زن ها خیلی زودتر از آنچه فکرش را می کنیم، دیر می شوداز ...

دلم یک آغوش می خواهد.....مثل آغوش پرامنیت پدر......تا بغض ها...

".پاییز...شعریست کهدست‌های من و توقافیهآخر آن می‌شودسخت و مح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط