ساعتی صدبار آن صفحه ی لعنتی را به هوای اینکه نکند

ساعتی صدبار آن صفحه ی لعنتی را به هوای اینکه نکند
پست تازه ای گذاشته باشد رفرش می کنی.
اگر خبری از پست تازه نباشد
وا میری،
و اگر عدد آن بالا زیاد شده باشد
قلبت بنای تند زدن می گذارد
که چه عکسی گذاشته
و چه چیزی پایینش نوشته و
خدا نکند که اینترنتت سر ناسازگاری بگذارد
و لود نکند آن عکس تازه گذاشته شده را...
انگار این که الان عکسش را ببینی با ده دقیقه بعد تفاوتی می کند.
نه عزیز من
در این ده دقیقه نه عکسش عوض می شود،
نه تاریکی روشن می شود،
نه او برایت عاشق تر می شود.
اگر نوشته هایش غمگین باشند
دلت می گیرد از ناراحتی اش و می خواهی
بپری گره ی بین ابروانش را باز کنی،
و اگر از نوشته هایش خوشحالی بریزد، دلت می لرزد
از این که چه کسی را دارد
که بدون تو می تواند شاد باشد.
چک میکنی کدام عکس ها را پسندیده
و برای کدامشان کامنت گذاشته.
انگار که به حال تو تفاوتی می کند
کِی کدام عکس را دیده و
دوست داشته و از کدام یکی بدش آمده و زیرش جمله ای تند نوشته.
دست بردار از این چک کردن ها
تمام کن این مرگ تدریجی را
کش نده این خودآزاری ها را...

کمی قدیمی باش
انگار که هیچ تلگرام و اینستاگرام و کوفت و زهرماری اختراع نشده
مثل قدیمی ها که خداحافظ شان
واقعا "خداحافظ" بود
و دیگر صد تا دنیای مشترک با هم نداشتند
که روزی هزار بار اسم طرف را روی در و دیوار این دنیاهای مجازی ببینند...

انگار کن رفته که رفته!
دیدگاه ها (۱۰)

ﺩﻟم ﮔرفتهﺍﺯهمه بی تفاوتی هاﺍﺯهمه ﻓـرﺁﻣﻮﺷﯽ هااز همه ﺑــﯽ ﺍﻋﺘم...

وقتی هدیه میگیرید، قبل از اینکه سریعا ارزش هدیه رو با پول بس...

دوست داشتنتوقتی مرا نمی خواهیسخت ترین آزمون زندگی استتوتنها ...

بیایید این پنجشنبه رافاتحه ای بخوانیمبرای خودمان...برای روح ...

صحنه,پارت یازدهم

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط