دردها دارم به جانم از فراغ روی تو

دردها دارم به جانم از فراغ روی تو

خون دل خوردم بسی، مجنون دورانت شدم

#حمید_عبادی

#تک_بیتی_دو_بیتی
دیدگاه ها (۱)

با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولیسنگ را با چه زبانی به سخن وا ...

نزدیک میشوم به تپش های "اربعین"یک کربلا بده، نخورد نوکرت زمی...

باران برای عشق به زمین می آید ....اما تو هنوز برای عاشقانه ه...

پرسید که چونی ز غم و درد جداییگفتم نه چنانم که توان گفت که چ...

شعله بی امان

.ای فلڪ چند ز بیداد تو بینم آزارمن خود آزرده دلم، با دل خویش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط