دیروز یک نفر را دیدم شبیه تو راه می رفت

دیروز یک نفر را دیدم شبیه تو راه می رفت
با اینکه می دانستم تو نیستی ولی دلم جا به جا شد
نا خود آگاه راهم کج کردم و به خانه برگشتم
امروز دکتر می گفت باز مریض شدم
و دوباره همان‌قرص های قدیمی را نوشت
خوب شد خودت را ندیدم
خدا می داند شاید به جای دفترچه ی بیمه ام
صفحه ی آخر شناسنامه ام پر می شد
دیدگاه ها (۱)

دروغ چرا؟ دلم برات تنگ میشه خیلیم تنگ میشهبعضی وقتا چتامونو ...

وشکثر ب الطیف اجیتالباب بیتکوشکثر ضلیت واکف…ماکلتلک…!!!اااخو...

شکد نسبه حماسک للعید ؟؟ 0 % 25 % 50 % 75 % ...

تلچمنیوتصیّح طیب !ولــــک شـیـطـیب ؟عملتک لو تمر بـ غرابچا ص...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

☆روزی عادی در مدرسه ای..☆☆مثل روز های دیگر مدرسه معلم داشت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط