عشق نهفته
عشق نهفته
پارت اول💙🖤❤️
النا:سونیک و سیلور پسرا بلند شید
سیلور:چشم مامان
سونیک:بیدار شدم
النا:سلام بچه ها
سیلور و سونیک:سلام مامان و بابا
کای:سلام پسرای عزیزم بیا بغلم سیلور
سیلور:اومدم بابا
کای:توهم بیا سونیک
سونیک:اومدم بابا
النا:روز اول مدرسه است دیر نکنید
«در راه مدرسه»
سیلور:وای سونیک اونجا مغازه است بریم شکلات بخریم
سونیک:نه عزیزم الان بریم مدرسه قربون اون شکلات و خودت برم
سیلور:ممنونم برادر تو برام از هر چیزی عزیزتری
سونیک:تو هم اوه رسیدیم
امی:سلام من همکلاسی شما هستم
سیلور:سلام خانم
سونیک:سلام خانم من سونیکم اینم سیلوره
سیلور:سلام
امی:منم امی هستم اینا ناکلز و تیلز و روژ هستند
روژ:خوشبختیم
ناکلز:من قوی ترین عضو مدرسه ام
تیلز:من نماینده کلاس هستم
«زنگ تفریح خورد»
شدو:بسیار خب بنشینید
همه:چشم
شدو:شما دو تا تازه واردید
سیلور و سونیک:بله
شدو:اسمتون چیه
سیلور:من سیلورم
سونیک:منم سونیکم
شدو:خب خوشبتم منم شدوئم معلمتون
سونیک:از آشناییتون خوشبختم معلم
شدو:ممنون😳
شدو:خب درس امروز درباره شیمی است
ناکلز:نههههههههه
شدو:ناکلز وسط کلاس حرف نزن!
ناکلز:چشم ببخشید
سونیک:من می تونم بیام جواب بدم
شدو:مگه بلدی؟؟؟؟؟
سونیک:معلومه که بلدم
شدو:خب بیا
بعد حل مسئله شیمی
امی:چطور تونستی😯
ناکلز:تو خیلی باهوشی
سونیک:نه خجالتم ندید....
سیلور:بهت افتخار می کنم
سونیک:منم به تو افتخار می کنم
شدو:کلاس تموم شد همگی خداحافظ
همه: خداحافظ
«در حین برگشت»
سیلور:شکلاتتتتت
سونیک:جونم این پول را بگیر برو شکلات بخر
سیلور: آخ جون مرسی داداشی
سونیک:اخخخ
شدو:حواست کجاست
سونیک:ببخشید آقای معلم
شدو:بزار کمکت کنم
از زبان سونیک
دستشو دراز کرد و منم دستشو گرفتم و بلند شدم
سیلور:نگاه برای توئم خریدم اوه....سلام آقای معلم
شدو:سلام سیلور....دفعه بعد مراقب باش سونیک باشه....
سونیک:چشم
شدو:تا دیدار بعد بای....
سیلور:چه معلم مهربانی
سونیک: آره خیلی مهربونه
سیلور:بیا شکلات
سونیک:مرسی
«فلش بک به شدو»
از زبان شدو
سیلور به من گفت مهربان و برادرش سونیک تأیید کرد اونا نمیدونن که من کی هستم.......
اونا منو نمی شناسند.....
ادامه دارد....
پارت اول💙🖤❤️
النا:سونیک و سیلور پسرا بلند شید
سیلور:چشم مامان
سونیک:بیدار شدم
النا:سلام بچه ها
سیلور و سونیک:سلام مامان و بابا
کای:سلام پسرای عزیزم بیا بغلم سیلور
سیلور:اومدم بابا
کای:توهم بیا سونیک
سونیک:اومدم بابا
النا:روز اول مدرسه است دیر نکنید
«در راه مدرسه»
سیلور:وای سونیک اونجا مغازه است بریم شکلات بخریم
سونیک:نه عزیزم الان بریم مدرسه قربون اون شکلات و خودت برم
سیلور:ممنونم برادر تو برام از هر چیزی عزیزتری
سونیک:تو هم اوه رسیدیم
امی:سلام من همکلاسی شما هستم
سیلور:سلام خانم
سونیک:سلام خانم من سونیکم اینم سیلوره
سیلور:سلام
امی:منم امی هستم اینا ناکلز و تیلز و روژ هستند
روژ:خوشبختیم
ناکلز:من قوی ترین عضو مدرسه ام
تیلز:من نماینده کلاس هستم
«زنگ تفریح خورد»
شدو:بسیار خب بنشینید
همه:چشم
شدو:شما دو تا تازه واردید
سیلور و سونیک:بله
شدو:اسمتون چیه
سیلور:من سیلورم
سونیک:منم سونیکم
شدو:خب خوشبتم منم شدوئم معلمتون
سونیک:از آشناییتون خوشبختم معلم
شدو:ممنون😳
شدو:خب درس امروز درباره شیمی است
ناکلز:نههههههههه
شدو:ناکلز وسط کلاس حرف نزن!
ناکلز:چشم ببخشید
سونیک:من می تونم بیام جواب بدم
شدو:مگه بلدی؟؟؟؟؟
سونیک:معلومه که بلدم
شدو:خب بیا
بعد حل مسئله شیمی
امی:چطور تونستی😯
ناکلز:تو خیلی باهوشی
سونیک:نه خجالتم ندید....
سیلور:بهت افتخار می کنم
سونیک:منم به تو افتخار می کنم
شدو:کلاس تموم شد همگی خداحافظ
همه: خداحافظ
«در حین برگشت»
سیلور:شکلاتتتتت
سونیک:جونم این پول را بگیر برو شکلات بخر
سیلور: آخ جون مرسی داداشی
سونیک:اخخخ
شدو:حواست کجاست
سونیک:ببخشید آقای معلم
شدو:بزار کمکت کنم
از زبان سونیک
دستشو دراز کرد و منم دستشو گرفتم و بلند شدم
سیلور:نگاه برای توئم خریدم اوه....سلام آقای معلم
شدو:سلام سیلور....دفعه بعد مراقب باش سونیک باشه....
سونیک:چشم
شدو:تا دیدار بعد بای....
سیلور:چه معلم مهربانی
سونیک: آره خیلی مهربونه
سیلور:بیا شکلات
سونیک:مرسی
«فلش بک به شدو»
از زبان شدو
سیلور به من گفت مهربان و برادرش سونیک تأیید کرد اونا نمیدونن که من کی هستم.......
اونا منو نمی شناسند.....
ادامه دارد....
- ۲.۳k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط