فیک

#فیک

مای بست 🍷🍷

پارت ۲ 🍓🍓

سرم گیج رفت افتادم زمین و دیگه هیچی یادم نیومد

جیمین ویو :

داشتم دنبال یه فیلم می‌گشتم که یهو صدای شکستن ظرف اومد بدو بدو رفتم تو آشپز خونه دیدم چیا افتاده زمین سریع به الکس ( بادیگارد ) زنگ زدم و گفتم

موچی : الو

الکس : الو سلام قربان

موچی : ببینی الکس وقت نداریم زود بیا باید چیا رو ببریم بیمارستان

الکس : چشم قربان

چند مین بعد :

رسیدند بیمارستان

جیمین ویو :

منتظر آقای دکتر بودم خیلی نگران بودم

الکس : قربان چیزی میل ندارید براتون بیارم ؟

موچی : نه ممنون

منتظر
دیدگاه ها (۳)

#فیک مای بست 🍷🍷 پارت ۲ 🍓🍓داشتم پنکیک هارو آماده میکردم که یه...

نامه ای برای فرزندان آینده ام ✨🌚بچها اگه باهاشون بخوام صادق ...

دارو ندارم :) مهربونم :)زیباترین :) آخه منو کجا ول کردی رفتی...

#فیک مای بست 🍷🍷 پارت 1 🍓🍓جیمین ویو : صبح از خواب بیدار شدم ی...

پارت ۳چند دقیقه بعدویو جیمینوقتی به خودم اومدم فهمیدم چیکار ...

رمان { برادر ناتنی } پارت ۱۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط