پارت 5. وقتی دوستش داشتی اما

ویو ا.ت
رفتم بیرون از اتاق و رفتم سمت میز صبحانه نشستم رو صندلی روبه‌روی جین
*یه سوال بپرسم؟
& بپرس
*این شلوار کیه؟
&شلوار خواهرم،... معمولا ماهی یک بار میاد خونم و یک شب میمونه
*اوکی ممنون
بعد از صبحانه بلند شدم و گفتم *من باید برم خونه که از اونطرف برم سر کار
&میخوای من ببرمت؟... آها راستی شمارتو میدی
*آره........... بیا
*اگه زحمتی نیست برسونیم ممنون میشم
&خب من میبرمت خونه تو ماشین منتظر میمونم تا تو بیای بعد میبرمت پاساژ
*باشه ممنون
رفتم و وسایلم رو برداشتم و گفتم بریم
&بریم
رفتیم و سوار ماشین شدیم و بعد چند مین رسیدیم خونه من سریع رفتم لباسام رو پوشیدم وسایلم رو برداشتم و شلوار خواهر جین رو رفتم تو ماشین ولی یادم رفت تیشرت خود جین رو بیارم بعد چند مین رسیدیم پاساژ پیاده شدم و کلی تشکر کردم و رفتم. باورم نمیشد همون کیم سوکجین معروف منو برد خونش یا الان منو رسوند به پاساژم🫨🥹
ویو (راوی)
ا.ت رفت و به کاراش رسید جین هم زنگ زد جونگ کوک وا با هم رفتن کمپانی جیمین که از دیشب 12بار زنگ زده بود جین و 5بار زنگ زده بود جونگ کوک که بالاخره جوابشو داد با شیطنت سمت حین رفت و سلام کرد و گفت (علامت جیمین $)
$خب پسر دیشب چطور بود خوش گذشت با اون خوشگله
&چی واقعا که جیمین ازتو توقع نداشتم.... نه چرا داشتم
همه زدن زیر خنده
$حالا تعریف کن ببینیم چی شد دیشب؟
جین کل ماجرا رو تعریف کرد و بعدش رفتن تمرین
(آخر شب)
ا.ت با خستگی رفت خونه وفقط خوابید
اعضا هم دور هم جمع بودن که جین گفت نمیدونم چرا این ا.ت رو میبینم یه جوری میشم
تهیونگ: (با داد) پسرا جین عاشق شدهههه
همه خندیدن و هورا گفتن جین هم باخجالت سرش پایین بود و میخندید
فردا صبح
جین رفت پیش جونگ کوک و تهیونگ گفت پسرا میخوام از ا.ت خواستگاری کنم میشه کمکم کنید
تهیونگ:کار خودمون کوک نگران نباش جین نگاه کن اول از همه..................
و خلاصه نقشه رو توضیح دادن و جین قبول کرد جین تقریبا ساعت های 5.40 دقیقه بعد از ظهر زنگ زد ا.ت(مکالمه ا.ت با جین)
*بله؟
&سلام جینم
*آها سلام خوبی
&منون میشه ساعت 6.30 بیام دنبالت بریم بیرون
*آممم باشه بریم
&بای بای
*بای
ا.ت سریع رفت خونه رفت یه دوش چند مینی گرفت و اومد یه لباس ساده شیک پوشید و ساعات 6.30 آماده بود ورفت پایین که حین رو دید رفت سوار ماشین شد
*سلام
&سلام بریم؟
*بریم


ادامه واسه‌ی پارت بعد 🫣🥺👋👋