BTS, Roman
#قطره_های_خون_گردنم
#Part14_2
خیلی جدی داشت حرف میزد. اخه مگه میشه مغز گلبول ها یک رنگ دیگه باشه!
جین- درست مثل شکلات مغز دار که رو کشش به رنگ قهوه ای روشن و مغزش به رنگ سفید یا شکلاتی تیرس.
من- حس میکنم میخوای من و امتحان کنی!
(جدی جدی)جین- دیگه برات حرف نمیزنم
و از جاش بلند شد.
(خنده)من- باشه حالا قهر نکن!
جین- تهیونگ بیا جواب این آزمایش و بده به اقای رییس
من- منظورت همون یونگی خودمونه؟
جونگکوک- رییس یک کس دیگس، رییس کسیه که راز تو رو پیدا کرد و بخاطر جاسوسای گرگینه ای که دور خودمون داشتیم، گرگینه ها هم میخوان تو رو بدست بیارن.
من- اهان! حالا صبر کن ببینم، مگه شما ها میخواین قدرت مطلق رو بدست بیارین!؟
تهیونگ- ما هیچوقت همچین کاری نمیکنین.
من- پس چی؟
جین- تو با یک قطره خونت میتونی جلوی شکار موجودات ماوراع رو در علیه انسان ها رو بگیری
من- یعنی به تعداد موجودات ماوراع جهان من باید خون بدم!!؟
جین- با همین یک قطره خونی که دادی هم ما میتونیم اون رو بین همه موجودات جهان تقسیم کنیم.
من- چطوری؟
جین- با جادو
من- شوخی ندارما!
جین- منم شوخی ندارم
من- اوم. خب بعدش چی؟ گرگینه ها نمیان سمتم!؟
راستی، حالا مگه کشدار خونآشام ها زیاده!؟ من دیروز خونه بابام دیدم فقط ۳ نفر مردن!
تهیونگ- خونآشام ها معمولا بعد از کشتن قربانی، جسد رو مخفیانه یا به قبر میسپارن یا میارن اینجا برای خانواده ها شون
من- اَییییییی! تو هم تا حالا خوردی!؟
تهیونگ- من الان نزدیک ۳۰ سالمه.. معلومه که خوردم!
من- هیییییییی!...
جین- کافیه دیگه. بعد از تموم شدن کارمون با خون تو، هیچ موجودی نمیتونه از تو برای قدرت مطلق استفاده کنه. تهیونگ، بیا اینم آزمایش
من- چطوری؟
جین- بعدا میگمت، وقت نداریم. تهیونگ برو!
#Part14_2
خیلی جدی داشت حرف میزد. اخه مگه میشه مغز گلبول ها یک رنگ دیگه باشه!
جین- درست مثل شکلات مغز دار که رو کشش به رنگ قهوه ای روشن و مغزش به رنگ سفید یا شکلاتی تیرس.
من- حس میکنم میخوای من و امتحان کنی!
(جدی جدی)جین- دیگه برات حرف نمیزنم
و از جاش بلند شد.
(خنده)من- باشه حالا قهر نکن!
جین- تهیونگ بیا جواب این آزمایش و بده به اقای رییس
من- منظورت همون یونگی خودمونه؟
جونگکوک- رییس یک کس دیگس، رییس کسیه که راز تو رو پیدا کرد و بخاطر جاسوسای گرگینه ای که دور خودمون داشتیم، گرگینه ها هم میخوان تو رو بدست بیارن.
من- اهان! حالا صبر کن ببینم، مگه شما ها میخواین قدرت مطلق رو بدست بیارین!؟
تهیونگ- ما هیچوقت همچین کاری نمیکنین.
من- پس چی؟
جین- تو با یک قطره خونت میتونی جلوی شکار موجودات ماوراع رو در علیه انسان ها رو بگیری
من- یعنی به تعداد موجودات ماوراع جهان من باید خون بدم!!؟
جین- با همین یک قطره خونی که دادی هم ما میتونیم اون رو بین همه موجودات جهان تقسیم کنیم.
من- چطوری؟
جین- با جادو
من- شوخی ندارما!
جین- منم شوخی ندارم
من- اوم. خب بعدش چی؟ گرگینه ها نمیان سمتم!؟
راستی، حالا مگه کشدار خونآشام ها زیاده!؟ من دیروز خونه بابام دیدم فقط ۳ نفر مردن!
تهیونگ- خونآشام ها معمولا بعد از کشتن قربانی، جسد رو مخفیانه یا به قبر میسپارن یا میارن اینجا برای خانواده ها شون
من- اَییییییی! تو هم تا حالا خوردی!؟
تهیونگ- من الان نزدیک ۳۰ سالمه.. معلومه که خوردم!
من- هیییییییی!...
جین- کافیه دیگه. بعد از تموم شدن کارمون با خون تو، هیچ موجودی نمیتونه از تو برای قدرت مطلق استفاده کنه. تهیونگ، بیا اینم آزمایش
من- چطوری؟
جین- بعدا میگمت، وقت نداریم. تهیونگ برو!
- ۱.۵k
- ۱۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط