سایهعشق

سایه‌عشق!
Part Eleven(11)thelastpart
.
.
(نکته پیتر برا ضبط اومده بود)
سوجون: پیش ما؟ واسه همیشه؟!
اوهوم... برای همیشه!
از خوشحالی پرید بغلم...عطر تنش که بعد ١٩ سال دوباره حس میکردم رو عمیق بو کردم، بوی ا.ت رو میداد... تا خونه با غرور روند... هه! مثل جوونیای خودمه! وقتی به یه خونه ویلایی نسبتا بزرگ رسیدیم ایستاد...
سوجون: آبا؟!
بله؟
سوجون: یه قولی بده...
چه قولی؟
سوجون: تا وقتی نگفتم نیا داخل...
چرا؟!
سوجون: می‌خوام مامان سوپرایز شه!
قبول کردم... با ریموت درو باز کرد و تو حیاط پارک کرد. کلید انداخت و درو باز کرد... مثل پسر بچه‌های مدرسه‌ای گفت"هیش" و بعد رفت داخل...
سوجون: مامانی؟! یه لحظه میای؟
_ چی شده عزیزم؟
سوجون: (رو به هوسوک) بیا تو!
_ کی اومَ...
با دیدن من حرفش نصفه موند... اونم مث من بعد ١٩ سال احساس دلتنگی می‌کرد:)...
سلام(آروم و با آرامش)
بدون تغییر چهرش و حتی گفتن یه کلمه محکم بغلم کرد... دستمو رو سرش کشیدم...
_ دیگه تنهامون نزار! به هیچ وجه!
تنهاتون نمیزارم! به هیچ وجه!
دست دیگمو باز کردم و سر سوجونو به سمت خودم کشیدم و بوسه‌ای رو پیشونیش زدم.... باورم نمی‌شد... ا.ت ۴٢ سالش بود... خودمو چرا نمی‌گم؟! ۴٧ سالمه!
.
.
و این پایان ما بود و شروع آنها:)...
دیدگاه ها (۳)

موزیک چتم با پیج دوم خودم:)درواقع خودم با خودم از تنهایی.......

سناریووقتی درصد افسردگیتو لو میدی(87 مثلا) (به عنوان عضو هشت...

سایه‌عشق!Part Ten(10)..سوجون: اونا چون... هق.... هق.... چون ...

سایه‌عشق!Part Nine(9)..بعدلایو..._ الان بچتو باردارم وگرنه ت...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط