هم از سکوت گریزان هم از صدا بیزار

...
هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار
چنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار

زمین از آمدن برف تازه خشنود است
من از شلوغی بسیار ردّ پا بیزار

قدم زدم! ریه هایم شد از هوا لبریز
قدم زدم! ریه هایم شد از هوا بیزار

اگرچه می گذریم از کنار هم آرام
شما ز من متنفر، من از شما بیزار

به مسجد آمدم و نا امید برگشتم
دل از مشاهده ی تلخیِ ریا بیزار

صدای قاری و گلدسته های پژمرده
اذان مرده و دل های از خدا بیزار

به خانه بروم؟! خانه از سکوت پُر است
سکوت می کند از زندگی مرا بیزار

تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست!
از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار

فاضل_نظری /
دیدگاه ها (۹)

#تقدیم به همه دوستان گلم 🐑 🐑 #عید همگی مبارک ❤ ❤

با من بساز و ساز دلت را ردیف کنداری عجیب خارج و ناکوک میزنیا...

...به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی ودلم ثانیه ای بند...

یک وقت‌هایی باید "دوستت دارم "هایی که در گلویت مانده را قورت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط