فرشته کوچولو من

فرشته کوچولو من
پارت ۴۴
[ویو هارین]
باید از فرصت استفاده کنم ، بهتره مخش بزنم
دستام محکم دور گردنش کردم و به چشماش نگاه کردم
خیلی خجالت آور بود ولی نمی خوام همیشه اینجا باشم
با چشمام کل صورتش آنالیزم کردم
خدایی خیلی جذاب بود
و خیلی شیرین جوری که قلبش به لرزه بیفته گفتم
هارین: جونگ کوک ....
آبروهاش بالا داد و از لحنم تعجب کرد
جونگ کوک: چیزی شده
با همون لحن ادامه دادم
هارین: میشه اجازه بدی برم بیرون لطفاً...می دونی خودم مراقب هستم لطفاً
جونگ کوک: اهه نمی خوای این موضوع تموم کنی
دوباره با همون لحن گفتم
هارین: لطفاً هر کاری بگی انجام می دم
یهو لبخنده که پر از منحرف بودن بود زد
جونگ کوک: هر کاری بخوام
هارین: هوم.. لطفاً
با همون لبخنده گفت
جونگ کوک: ببوسم
ها ؟
با یکم تردید جواب دادم
هارین: قبوله
سرم جلو بردم و گونه اش بوسیدم ، ولی اخم کرد
منم فکر کردم رازی نبود برای همین یکبار دیگه ولی خیلی محکم تر بوسیدمش
ولی اخمش بر نداشت و گفت
جونگ کوک: من گونه نگفتم.....لبام ببوس
اههه این نمی تونم خیلی زیاده روی
هارین: نمیشه.... جونگ کوک لطفاً... لطفاً
جونگ کوک: نمیشه یا می بوسی یا هیچی می مونی خونه
اههه باید قبول کنم
نزدیک صورتش شدم و بوسه ای آغاز کردم
خیلی آروم می بوسیدمش ولی یهو خودش شروع کرد محکم بوسیدنم
اونقدر عمیق که حد نداشت
دیگه نفسم نیومد که خودم ازش جدا کردم
یهو گونم گاز گرفت و جاش بوسید
هارین: درد گرفت ... جونگ کوک الان می تونم برم ؟
دیدگاه ها (۳)

فرشته کوچولو من پارت ۴۵ [ویو هارین]با یکم تردید جواب داد جون...

فرشته کوچولو من پارت ۴۶ [ویو هارین]رفتم که تقریبا داشت شب می...

فرشته کوچولو من پارت ۴۳ [ ویو هارین]با گرفتن یک دوش ۲۰ مینی ...

فرشته کوچولو من پارت ۴۲ [ویو جونگ کوک]هارین: از کی دختر توام...

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

#why_himpart:90آنالی:جونگ کوککککک!جونگ‌کوک:باشه باشه برو لبا...

ارمان عشق و نفرت پارت 5صبح شد آت خیلی درد داشت کوک رفت غذا پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط