زیباترین الههی شعر و شعور من

زیباترین الهه‌ی شعر و شعورِ من
چشمان توست آینه دارِ حضور من

قلبم گرفته است کمی درد دل کند
با تو، که فکر تو شده سنگ صبور من

حرفی بزن بهار بیاید سراغ من
ای تا همیشه از تبِ پاییز، دور من

خطی بکش به روی قواعد، دمی بچرخ
با دامن سیاه و سپیدت، به دورِ من

از بام عشق رد شده انگار آفتاب
تا بشکند دوباره دلِ پُر غرور من

نزدیک عید می شود از فهم خویش دور
در تُنگِ تَنگ، ماهی سرخِ کپور من

دارم درون خویش نفس کم می‌آورم
خالی‌ست از هوای تو تُنگِ بلور من

انگار در تنور پُر از التهاب تو
افتاده است دفتر شعرِ قطور من

دنبال من نگرد اگر چه در این میان
بر روی برف حک شده ردِّ عبور من...

#سیدمهدی_نژادهاشمی
#ویسگون
#شیفت_شب
#عاشقانه
دیدگاه ها (۷)

من ریتمِ کُندی دارم.دلم می‌خواهد به درونِ هر چیزیسرایت کنم.ا...

تو از مهربانی دور باغ آمدی از سیب‌های نچیده سرخ پاییز خوردها...

فرزانه صیاد

ظهور ازدواج )( فصل سوم ) پارت ۵۱۶با حرص بهش نگاه کردم که کلی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط