p3
مینجی گفتش که اونجا نرم وقتی مینجی رفت wc از این فرصت استفاده کردم و رفتم پیش اونا (ادمین: ا.ت جان کرم باسن دارییییی)
وقتی رفتم پیششون داد زدم و گفتم=
ا.ت: آهای دارین چه غلطی میکنین
تهیونگ: به به ببین کی اومده دانش آموز انتقالی مدرسمون
(ادمین: بچه ها خودمم نمیفهمم چی نوشتم😂)
ا.ت: خفه شو به این دختر چیکار داری تو؟؟
تهیونگ: به خودم مربوطه حالا هم برو گورتو گم کن
ا.ت: خفه شو بابا
(بچه ها من از اعضا هم استفاده میکنمااا)
یونگی: بچه برو گمشو بابا سرم درد گرفت
ا.ت: (حرصش گرفته بود و دستاشو مشت کرد)
جیمین و جونگ کوک: چته فشاری شدی؟
ا.ت:(حمله کرد سمتشون😂)
انقدر دوستاشو زدم میخواستن خون بالا بیارن ولی دیگه ولشون کردم و رفتم سراغ خود کیم تا میخواستم بزنمش دستم رو گرفت پیچوند(از تهیونگ بعیده😅)
ا.ت: آخخخخخ
تهیونگ: چیشد کم آوردی
دوستاش هم اومدن سمتم اومدن بزنن منو که=
تهیونگ: بچه ها اینو ول کنین خودم دارم واسش
ادامه دارد...
وقتی رفتم پیششون داد زدم و گفتم=
ا.ت: آهای دارین چه غلطی میکنین
تهیونگ: به به ببین کی اومده دانش آموز انتقالی مدرسمون
(ادمین: بچه ها خودمم نمیفهمم چی نوشتم😂)
ا.ت: خفه شو به این دختر چیکار داری تو؟؟
تهیونگ: به خودم مربوطه حالا هم برو گورتو گم کن
ا.ت: خفه شو بابا
(بچه ها من از اعضا هم استفاده میکنمااا)
یونگی: بچه برو گمشو بابا سرم درد گرفت
ا.ت: (حرصش گرفته بود و دستاشو مشت کرد)
جیمین و جونگ کوک: چته فشاری شدی؟
ا.ت:(حمله کرد سمتشون😂)
انقدر دوستاشو زدم میخواستن خون بالا بیارن ولی دیگه ولشون کردم و رفتم سراغ خود کیم تا میخواستم بزنمش دستم رو گرفت پیچوند(از تهیونگ بعیده😅)
ا.ت: آخخخخخ
تهیونگ: چیشد کم آوردی
دوستاش هم اومدن سمتم اومدن بزنن منو که=
تهیونگ: بچه ها اینو ول کنین خودم دارم واسش
ادامه دارد...
- ۳.۱k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط