پارت۸...me and you




‌+:
رفتم پایین برای کوک سوپ درست کردم و بردم بالا..خوابش برده بود..بهش خیره شدم که بیدار شد

+:اهم...بیا سوپتو بخور تا سرد نشده بعد قرصاتو بیارم بخوری

_:باشه

+:دهنتو وا کن

_:عاا*مثلا وا کرد🔪*

+:افرین

_:
ات مثل بچه ها سوپو بخوردم داد بعد قرصامو انداختم و خوابیدم

*ی هفته بعد*

_:
الان دیگه کامل خوب شده بودم..چون خبر تصادفم رسانه ای شده بود..گفتم ی لایو بگیرم که آرمیامون نگران نشن..دلمم براشون تنگ شده بود

_:خب خب سلام چطورین..معلومه خوبم*کامنت میخونه*دلتنگتون بودم..واقعا نمیخواستم نگرانتون کنم..ی تصادف کوچیک بود الان حالم خیلی خوبه..*بعد ۲۰ دیقه لایو تموم شد*

+:کوک..کوک..جونگ کوک..ععععع..کمکم کنن..*خنده*

_:چیشده؟

ت:که منو خیس میکنی اره..بیا کاریت ندارم بیا

+:کوکک...کوک ععععع

_:تهیونگا اون پارچ ابو میدی

ت:نه

_:بده من بس کنین بچه بازیاتونو*چشمک به عنوان ملحق شدن به اب بازی*

ت:ات بیا توعم

+:مرسی کوک...نههههه..خدا لعنتتت نکنهههههه..جئونننن جونگگگگ کوککک میکشمتتتتتتت

*لباس ات جذبش شده بودو بدنش معلوم بود..که کوک غیرتی شد😔*

ت:خب من رفع زحمت میکنم

_:ات....بهتره بری لباستو عوض کنی*جدی*

+:دارم میرم..کوک

_:هوم

+:میشه تیشرت تورو بپوشم؟

_:نه واست خیلی بزرگه*جدی*

+:بخاطر بزرگیش میخوام

_:نه..برو لباستو عوض کن سریع*جدی*

+:هوفففففف

*ات لباسشو عوض کردو اومد*

جین:بچه ها جرعت حقیقت بازی کنیم؟

همه:یس
دیدگاه ها (۰)

پارت۹....me and you

عه..۸۰۰تایی شدیممم

پارت۹....من مال توعم

میم سم بی تی اسپارت۳

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

اسم رمان : jk ✨ ویو ی اتات: چییییی!!!!!! لارا : چ. چ. چی چی...

قلب یخیپارت ۱۱بچه ها علت اینکه دیر به دیر می‌زارم اینه که سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط