خب راستش

خب راستش
؟خانم هوانگ تک دختر این خانوادس البته خانواده ای وجود نداره
-چرا
؟چونکه کشتشون
همه:😳
؟اره و اون کلا دختر سرد و خشنیه میشه گفت سادیسمیه ذحمی تو کارش نداره و بگم که یه بار هشتا تیر خورد ولی هیچیش نشد سر یه هفته بلند شد میدونید ایشون توی بچگی توسط پدر و مادرش ازار خونگی میشده پدر و مادرش مجبورش میکردن که کلاس های رزمی بره از تکواندو تا بوکس ولی اون همیشه هنر دوست داشته و هر بار به پدرش میگفت اونو تا سر حد مرگ میزد اون کلا شونزده سالش بود که پدر و مادرش رو کشت میدونید اون یه برادر داشت که پدرش انقدر میزنتش تا برادرش توی بغل خواهرش جون میده این چیزاییه که من میدونم
+تموم شد
؟خ..خانم
+با اسلحه زد توی قلبش که زنه افتاد زمین بعدش رفت و با کفش پاشنه بلندش روی تیر فشار میداد و با عصبانیت و فشار و محکم گفت
+تاوان هر کسی که لو میده حالا چه خودم باشم چه دوستام پس تو هم بمیر(زنه مرد)
ویو پسرا
@من از این زنه میترسم
~خاک تو سرت اخه ترس داره
=واقعا کشتش
÷چه ترسناکههه
ویو ات
+خب حالا همه چیو فهمیدید
-اره
+مشکلی ندارید با یه سادیسمی یه جایید
-نه
+خوبه پس من میرم بای
-بای
+رغتم داخل اتاق خودم دستامو شستم و رفتم حموم خودمو شستم و حوله رو پوشیدم رفتم بیرون که