آمدی تنها نباشم حیف تنها تر شدم

آمدی تنها نباشم حیف تنها تر شدم....

از یقین گفتی برایم،پاک بی باور شدم.....

ساده گفتی باورم کن ! با تو می مانم ولی....

رفتی و در شعر تو خط خورده ای دیگر شدم....

باز هم در وحشت بی انتهای فاصله....

با هجوم تلخ شب تا صبح همبستر شدم.....

در میان شعله ناباوری ها سوختم....

سوختم در لحظه های بی تو،خاکستر شدم....

گفته بودی اولین بیت غزل های منی....

حیف رفتی و دوباره مصرع آخر شدم....
دیدگاه ها (۱)

مَن بازمانده یک داستاِن ُپر َدردمهَمان یکی که هَمیشه بود کنا...

تلخ منم ..همچون چای سرد که ساعات طولانی نگاهش کرده باشی ..و ...

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺩﻝ ﺩﺍﻏﯽ ﺩﺍﺭﺩ... ﺷﺎﭘﺮﮎ ﺩﺭ ﺑﻐﻞ ﺷﻤﻊ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩ...

من غریبانه ترین آهویم که عطشناکترین قلب جهان رادارم...من به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط