عیب از خود ماست

عیب از خودِ ماست.
دلمان به یکی رضا نمی‌دهد دیگر.
او را می‌خواهیم و در کنار او آن‌های دیگر را نیز.
از دست رفته‌ایم،
خراب شده‌ایم... قبل‌ترها اگر کسی از دلبرش جا می‌ماند چنان ترک می‌خورد و شب و روزش به هم می‌ماسید که می‌گفتند دچار شکست عشقی شده است. همه مراقبش بودند و تیمار، چرا که می‌دانستند این شکستن درمانی ندارد. الان چنان بی‌ارزش و لوس شده‌اند این دو کلمه که محضِ خنده و تمسخر ادا می‌شوند فقط.
دوست داشتن اینطوری نبود که. چه مصیبت‌ها می‌کشیدی که راه ارتباطی را پیدا کنی و بعدش که جانت بالا می‌آمد تا راضیش کنی به دوستی، دوست داشتن. بعدتر هم که می‌مردی برایش. چشم، جز او هیچ نمی‌دید و گوش، جز صدای او هیچ نمی‌شنید. یار یکی بود و دل در یک سو...
دیگر دل به دوست داشتن گرم نمی‌شود
بدنبال سر کردنیم فقط
فرقی هم نمی‌گذاریم زیاد که چه باشد و چطور، فقط دست به جیب باشد و پایه.
قیافه‌ای هم داشته باشد که چه بهتر!
مذکر و مونث هم ندارد.
دیدگاه ها (۸)

پشت #پنجره ها #دردهای من #پرواز می کنند من #اشک های آبی ام ر...

وقت #خواب است و #دلم پیش #تو سرگردان است#شب_بخیر ای نفست شرح...

مـا را به جـز تـودر همه عالم عزیز نیست ... #سعدی

در نیمی از هر #زنجسد #مردی نفس می کشدکه روزگاری#عاشقش بوده.....

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

You must love me... P6

#رویای #جوانی #پارت_۱۵رفتم دیدم در موتورخونه بازه . رفتم داخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط