و از رفتنت با من هوا گریه کرد
ﺭﻓﺘﯽ و از رفتنت با من هوا ﻫﻢ گریه کرد
شهر ﺧﺎﻟﯽ شد دل این ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ گریه کرد
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ هیچ کس درد مرا تسکین نشد
از قفای رفتنت حتی خدا ﻫﻢ گریه کرد
تاهمه گل های شادی دردلم پژمرده شد
هم صدا باگریه ام حتی صدا هم گریه ﮐﺮﺩ
ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻳﻢ صورت سهراب را ﺩﻟﮕﻴﺮ کرد
بی تو عکس قیصر و سهراب با ﻫﻢ گریه کرد
غصه آمد حالتم را دید و قدری خنده زد
شعر ﭼﻮﻥ ﺗﻮ بر من ماتمنوا ﻫﻢ گریه کرد
ﻭﺍﯼ ﻣﻦ! ﺑﻨﮕﺮ چه سان ﺍﻭﺍﺭﻩ و درماندهام
بینوایی مرا دید و گدا ﻫﻢ گریه کرد
ای دریغ از من ,دریغ از تو دریغ از زندگی
ﺭﻓﺘﯽ و ﺍﻳﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭﺩ ﺍﺷﻨﺎ ﻫﻢ گریه کرد
شهر ﺧﺎﻟﯽ شد دل این ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ گریه کرد
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ هیچ کس درد مرا تسکین نشد
از قفای رفتنت حتی خدا ﻫﻢ گریه کرد
تاهمه گل های شادی دردلم پژمرده شد
هم صدا باگریه ام حتی صدا هم گریه ﮐﺮﺩ
ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻳﻢ صورت سهراب را ﺩﻟﮕﻴﺮ کرد
بی تو عکس قیصر و سهراب با ﻫﻢ گریه کرد
غصه آمد حالتم را دید و قدری خنده زد
شعر ﭼﻮﻥ ﺗﻮ بر من ماتمنوا ﻫﻢ گریه کرد
ﻭﺍﯼ ﻣﻦ! ﺑﻨﮕﺮ چه سان ﺍﻭﺍﺭﻩ و درماندهام
بینوایی مرا دید و گدا ﻫﻢ گریه کرد
ای دریغ از من ,دریغ از تو دریغ از زندگی
ﺭﻓﺘﯽ و ﺍﻳﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭﺩ ﺍﺷﻨﺎ ﻫﻢ گریه کرد
- ۹۰۸
- ۰۲ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط