از خیانت زن نترس از خودت بترس

از خیانت زن نترس، از خودت بترس
#حکایت شده است که مردی سقا در بخارا مدت سی سال آب می برد در خانه شخص زرگری. و در این مدت اصلا حرکتی که مشعر بر خیانت به خانواده آن زرگر باشد از آن سقا صادر نشده بود.
اتفاقاً روزی آن سقا بعد از خالی نمودن مشک آب ، بند دست زن زرگر را گرفته لمس نمود و او را بوسید و دواعی زنا و مقدماتش را کلاً بجای آورد بدون مجامعت. و از خانه بیرون آمد و رفت.
چون آن مرد زرگر شب به خانه آمد زنش از او سوال نمود که: در بازار امروز بر تو چه گذشت؟
آن مرد از گفتن ابا نمود. بعد از اصرار زیاد گفت: امروز زنی دستش را بیرون آورد تا در دستبندی که از برایش ساخته بودم کند. چون نظرم به دستش افتاد دست او را لمس نمودم به شهوت و او را بوسه دادم و دواعی زنا را کلاً بجای آوردم غیر از مجامعت.
پس زن صدا را به تکبیر بلند نمود و واقعه سقا را به شوهر بیان نمود.
دیدگاه ها (۶)

تنها سودی که فامیل برای آدم میتونه داشته باشه...اینه که وقتی...

‏به بابام گفتم چرا اسم منو سیو نکردی؟ گفت سیو کردم، حتما باد...

عطاشو به لقاش بخشيدم جناب سعدي ميگه:براي يه مستمندي مشكلي پي...

#داستان_کوتاه روزی یک کشتی پراز عسل در ساحل لنگر انداخت وعسل...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط