سوت و کورم تو نباشی شب تار است دلم

سوت و کورم تو نباشی شبِ تار است دلم

مثلِ معتادِ به تریاک خمار است دلم

دلِ من مثل اناری است که در دستِ شماست

خون آن می خوری و تحتِ فشار است دلم

فصل هر فصل که باشد من از آن بی خبرم

بی تو همواره خزان با تو بهار است دلم

ماهیِ قرمزِ لب های تو شیطان شده است

گربه ای عاشق و دنبالِ شکار است دلم

تا ببازم همه ی زندگی ام را هستم

شرط بازی تویی و اهلِ قمار است دلم
دیدگاه ها (۱)

آخرش یک شب به پایت جان خود را می دهدآن که پای چشم تو ، ایمان...

موهای تو مثل شب یلداست، بلند استانگار که من صیدم و موهات کمن...

من می روم، راهی به غیر از دل بریدن نیستوقتی زلیخایی که دیدم،...

برایت مینوشتم لحظه هایم را…صدایم را…سکوتم را…اگرمیشدبرای دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط