بچه که بودم از من در مورد روز های مورد علاقه ام توی

بچـه که بودم ، از من در مـورد روز های مـورد علاقـه ام توی هفته پرسیـدن و من در حالی که کوله پشتی کوچکم رو با ذوق تمام شـدن کلاس درس توی بغلـم میفرشدم جواب دادم : روز های تعطیل .
در مورد غذای مورد علاقه ام پرسیـدن و من در حالیکه با حـسرت از پشـت شیشـه های اتوبـوس به رستوران فست فودی کت اروم اروم ازش فاصـله میگرفتیم چشم دوخته بودم ، جـواب دادم پیتزا . در مورد فصـل مورد علاقه ام پرسیدن و من در حالی که با هیجان با هیـجان بچگـانه خودم توی یک غروب گرم تابستونی پابرهنـه روی شن های داغ ساحل میـدویدم ، جـواب دادم تابسـتون تا اینکه تو وارد زنـدگی اون بچه شدی و بعد یـک روز جواب تمام اون سـوال ها تغییر کرد .
بعد ورود تو به زندگیم همه چیز تغییـر کرد ...
✨️✨️✨️✨️✨️

#دیالوگ #رمان #رمانتیک #عاشقانه #عاشقانه_ها
#کیوت
دیدگاه ها (۰)

ما آدما مثل ققنوسـیم ، باید نابود بشـیم آتیـش بگیریم خاکسـتر...

بعضـی از درد ها پاک نمیـشن ، از روی آدم رد نمیـشن ، رو قلبت ...

بـودن در آغـوش تو تـوی این چـار چـوب های نمـناک و تاریـک، مث...

اینـی که مردم بهش میـگن عشــق ، من بهش میگم جنـون تحقـیر آمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط