نویسنده cole long

نویسنده: cole long
مترجم و ویرایشگر: فیونا

#پارت_اول


تماس ۹۱۱، ترسناک‌ترین تماسی که تا به حال گرفته‌ام

«۹۱۱، مورد اضطراری شما چیست؟» پرسیدم وقتی تلفن را جواب دادم.

«یه خفاش توی خونمه!» صدای جیغ بلندی از آن طرف خط پیچید. «یکی رو بفرستید بیاد بیرونش کنه.»

گفتم: «باشه خانم، همین الان با بخش کنترل حیوانات تماس می‌گیرم.» او تشکر کرد و گفت بیرون منتظر می‌ماند. دکمه‌ی اعزام نزدیک‌ترین واحد را فشار دادم.

روی صندلی‌ام در اتاقک کوچک نشستم و با خودکار روی برگه‌ی سفید خط خطی می‌کردم. کارِ اپراتور بودن همیشه آسان نیست، مخصوصاً در دل ناکجاآبادِ مونتانا با جمعیت پانصد نفر. تماس‌هایمان معمولاً درباره‌ی گربه‌وحشی‌ها، گاومیش‌ها و خرس‌هایی است که وارد حیاط خانه‌ها می‌شوند، یا تماس‌های الکی نوجوان‌ها از روی بیکاری، و گاهی هم حوادث شکار. ولی همه‌ی این‌ها به ندرت پیش می‌آیند؛ گاهی ساعت‌ها می‌گذرد و هیچ تماسی نداریم. این سکوت برای شیفت شب، آن هم وقتی تنها باشی، طاقت‌فرسا می‌شود.

«کارا؟» صدای رئیس خشک و جدی‌ام را از راهرو شنیدم.

«اینجام!» بلند جواب دادم، هنوز داشتم روی کاغذ خط خطی می‌کردم. صدای قدم‌های نامنظمش به سمتم می‌آمد.

ادامه دارد‌... .
دیدگاه ها (۰)

نویسنده: cole longمترجم و ویرایشگر: فیونا#پارت_دوم«اوه، سلام...

بریم برای اولین پارت داستانمون بعد از قرن هانویسنده داستان: ...

سلام سلام من دوباره برگشتم ببخشید چند روز نبودمداستان قبلی ک...

black flower(p,272)

black flower(p,280)

پارت : ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط