Love and hate عشق و نفرت

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }
" part 10 "
ا.ت : عشقمم ، برای توهم لباس بگیرم؟؟

جونگکوک : عشقم والا من لباس زیاد دارم

ا.ت : آخه میخواستم باهم ست کنیم

جونگکوک : هرچی تو بگیی

پرش زمانی موقعی که رسیدن لباس فروشی

ویو ا.ت : رفتم چندتا لباس امتحان کردم و همشون رو جونگکوک رد کرد ، ای خدااااا تا الان ۲۰ تا شدههه

ویو جونگکوک : ا.ت لباسهای خوشگلی میپوشید ولی همشون خیلی جذب و بدن نما بودن ، ولی...

ا.ت : عشقم خوبه ؟؟

جونگکوک : ( خیره شده بود به ا.ت )

ا.ت : جونگکوکککککک

جونگکوک : هاا، بله بله

ا.ت : خوشگله ؟؟؟

جونگکوک : بهتر از این نمیشه

ویو ا.ت : رفتم اتاق پرو که یهو دستی رو کمرم حس کردم و چسبیده شدم به دیوار

ا.ت : وای جونگکوک خاک بسرم چکار میکنیی .

جونگکوک : ( دیگه نذاشت ا.ت صحبت کنه و لباش رو محکم چسبود به لبای ا.ت و محکم مک میزد

ویو جونگکوک : داشتم محکم مک میزدم تا ا.ت زد به کمرم

جونگکوک : چیشد؟؟

ا.ت : لبام درد گرفتتتت ، بیا بریم الان یکی میاد از خجالت آب میشمممم

جونگکوک : باشه ، ولی بالاخره که مال خودم میشی

ا.ت : از همون اول مال تو بودم جذاببب

ادمین : و از لباس فروشی اومدن بیرون و جونگکوک ا.ت و رسوند خونش

پرش زمانی موقعی که دارن میرن مهمونی

ویو ا.ت : یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و موهامو خشک کردم ، لباسمو پوشیدمو یه آرایش خوشگل کردمممم، یکی از بهترین کیف و کفش هامو انتخاب کردم و آماده شدنم تموم شد و همون لحظه جونگکوک زنگ زد

جونگکوک : سلام خوشگلمممم

ا.ت : سلامممم عشقمممممممممممم

جونگکوک : چرا نمیای پایین ؟؟

ا.ت : مگه تو میرسونیتم؟؟؟

جونگکوک بدو بیا پایین

ویو ا.ت : سریع رفتم پایین با یه چیزی مواجه شدم . اون ....

هههههه تا دو روز پارت بعد رو نمیزارم که توی خماری بمونینننن ( شوخی میکنم )

شرط : ۱ بازنشر ، ۵ لایک ، ۵ کامنت
بازنشر کنید بره اکسپلور
دیدگاه ها (۲۲)

لباس ا.ت و جونگکوک

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 11 " ویو ا.ت : سریع ر...

and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 9 " ویو ا.ت : زنگ زدم به ه...

and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 8 " ویو ا.ت : وقتی وارد ما...

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

پارت 9 ویو ا/تپشتمو نگاه کردم و بله جنابعالی پشت سرم بودن فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط