غنچه با دل گرفته گفت زندگی لب ز خنده بستن است گوشه

غنچه با دلِ گرفته گفت : زندگی لب زِ خنده بستن است ، گوشه‌ای درونِ خود نشستن است ...

گل به خنده گفت : زندگی شکفتن است !
با زبانِ سبز ، راز گفتن است ...

گفت‌ و گوی غنچه و گل ، از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد ...

تو چه فکر می‌کنی ؟ راستی کدام یک درست گفته‌اند ؟ من که فکر می‌کنم گل به رازِ زندگی اشاره کرده است ...

هر چه باشد او گل است ! گل ، یکی دو پیرهن بیشتر زِ غنچه پاره کرده است !


قیصر امین پور
دیدگاه ها (۷)

#طنز

#طنز

اﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩﯾﮑﯽ ﻗﻮ...

گاهـــــــــــــی خلــوتِ دوستت را بهم بــریـــز ! ...

..... ز #دانایان بوَد این نکته مشهورکه #دانش در کُتب، داناست...

چپتر ۵ _ نقشهاوایل دانشگاه، لیندا خودش را مثل یک سایه نگه می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط