با لب جمعه لبت را به هوس می بوسم

با لب جمعه لبت را به هوس می بوسم
از همین لحظه و تا قطع نفس می بوسم

من که زندانی چشمان تو بودم ز ازل
چشم زیبای تو را پشت قفس می بوسم

دل من را ندهی وعده به وصلت ... پس از این
طرح لب های تو را هم به عبس ... می بوسم

نه که پنهانی و با ترس و نه در خوف و رجا
در همین کوچه و نزد همه کس می بوسم

هم به هنگام اذان و دم محراب نماز
هم کلیسای مسیح وقت جرس می بوسم

ابتدا نقش دو چشمان تو را می کشم و
روی این دفتر زیبا و سپس می بوسم

وقت این قافیه تنگ است و غزل مست تو شد
شکوه داری که چرا روی تو بس می بوسم؟
دیدگاه ها (۰)

جمعه ها،نه این که تعطیل باشد برای من!فقط کرکره ی زندگی را می...

بیشتر بخند              ب شهریور        ‌ک می آید مهر پاییز ...

بیا جمعه ها راشعر بخوانیم....آسمان را نفس کشیمبر حضور نمناک ...

تو عاقـلانه ترین شکل ممکن عشقـیصبور و ساده و آرام و مهربان و...

رمـان: زخٰم عشق تـوپارت دوم🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ...

بخش دوم یوکو با دردی بدی در ناحیه‌ی سر و خشم فروخورده بیدار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط