Lust for Love p Powerless
𝖿𝗈𝗋 𝗅𝗈𝗏𝖾 𝗅𝗎𝗌𝗍
Lust for Love p18 : Powerless𝜗𝜚
هدفونت رو بزار گوشت، این اهنگ پیشنهادی رو پلی کن و با کرکتر های فن فیکمون همراه شو: WILDFLOWER-Billie eilish🎧ྀི ( از پلتفرم هایی مثل اسپاتیفای و یوتیوب در دسترسه و همچنین میتونی از گوگل سرچ، و دانلودش کنی!)
در زد. بازش کرد و صدای غیژغیژ در هم نتونست از افکارش خارجش کنه؛فکرش درگیر بود،انقدر که افکارش درهمبرهم و عجیب بودن،دقیق نمیتونست درکشون کنه.
«خوش اومدین.»این صدای سرد و برنده،افکارش رو به راحتی کنار زد.
دورا سلام و وقت بخیری زمزمه کرد و سرجای همیشگیش ایستاد.
تام ریدل از روی صندلی بلند شد،به سمت گروه کوچیکشون،اومد و گفت:«مبحث امروزمون اینفری ها هستن..موجودات تهی،بی احساس و هیچگونه منطقی.از اجساد مردگان به عروسک خیمه شب بازی اربابانشون تبدیل میشن و وظیفه شون انجام دستورات اربابشونه.اما نقطه ضعف هایی هم دارن،گرما و نور.»
بعد حداقل ده دقیقه،توضیحات تام ریدل پایان یافت و هرکدومشون مجبور شدن تک به تک،با اینفری هایی که دستور اسیب جزئی زدن داشتن،مبارزه کنن.
دورا وردی خوند و حلقهی اتیش،دور اینفری رو گرفت.اینفری به خودش پیچید،اما به هیچ عنوان رو به نابودی نبود.
دستی سرد روی بازوش گذاشته شد و از بازوش به سمت مچ دستش رو نوازش کرد:«خیلی عضلاتتون رو منقبض کردین دوشیزه..باید کمی عضلاتتون شل باشه ولی بشه جسارت رو از حرکاتتون خوند..اینجوری.»دستش رو تنظیم کرد.«ببینین..رو به نابودیه.»
اینفری به خودش میپیچید و چشماشو میفشرد.
به در تقه ای خورد و ابراکساس،از چهارچوب داخل شد.تا خواست چیزی بگه،صدای جیغی از توی راهرو شنیده شد:«نه!استلا!..نه!»
دورا صدای افتادن چوب جادوش روی کف چوبی رو حس کرد.
بلاتریکس،بارتی،دیوا و تئودور از حیرت متوقف شده بودن سر جاشون.
عضلاتش شل شدن،تلوتلو خورد اما برخلاف انتظارش،بهجای زمین سفت و سرد،توی بغل گرمو نرمی فرود اومد.
⋆
برای پارت نوزدهم،لایکها باید به 30 تا و کامنتا به 10 تا برسه ، وگرنه فن فیک توی همین تاریکی این که به وجود اومده ، باقی میمونه؛🕯️ . . .
Lust for Love p18 : Powerless𝜗𝜚
هدفونت رو بزار گوشت، این اهنگ پیشنهادی رو پلی کن و با کرکتر های فن فیکمون همراه شو: WILDFLOWER-Billie eilish🎧ྀི ( از پلتفرم هایی مثل اسپاتیفای و یوتیوب در دسترسه و همچنین میتونی از گوگل سرچ، و دانلودش کنی!)
در زد. بازش کرد و صدای غیژغیژ در هم نتونست از افکارش خارجش کنه؛فکرش درگیر بود،انقدر که افکارش درهمبرهم و عجیب بودن،دقیق نمیتونست درکشون کنه.
«خوش اومدین.»این صدای سرد و برنده،افکارش رو به راحتی کنار زد.
دورا سلام و وقت بخیری زمزمه کرد و سرجای همیشگیش ایستاد.
تام ریدل از روی صندلی بلند شد،به سمت گروه کوچیکشون،اومد و گفت:«مبحث امروزمون اینفری ها هستن..موجودات تهی،بی احساس و هیچگونه منطقی.از اجساد مردگان به عروسک خیمه شب بازی اربابانشون تبدیل میشن و وظیفه شون انجام دستورات اربابشونه.اما نقطه ضعف هایی هم دارن،گرما و نور.»
بعد حداقل ده دقیقه،توضیحات تام ریدل پایان یافت و هرکدومشون مجبور شدن تک به تک،با اینفری هایی که دستور اسیب جزئی زدن داشتن،مبارزه کنن.
دورا وردی خوند و حلقهی اتیش،دور اینفری رو گرفت.اینفری به خودش پیچید،اما به هیچ عنوان رو به نابودی نبود.
دستی سرد روی بازوش گذاشته شد و از بازوش به سمت مچ دستش رو نوازش کرد:«خیلی عضلاتتون رو منقبض کردین دوشیزه..باید کمی عضلاتتون شل باشه ولی بشه جسارت رو از حرکاتتون خوند..اینجوری.»دستش رو تنظیم کرد.«ببینین..رو به نابودیه.»
اینفری به خودش میپیچید و چشماشو میفشرد.
به در تقه ای خورد و ابراکساس،از چهارچوب داخل شد.تا خواست چیزی بگه،صدای جیغی از توی راهرو شنیده شد:«نه!استلا!..نه!»
دورا صدای افتادن چوب جادوش روی کف چوبی رو حس کرد.
بلاتریکس،بارتی،دیوا و تئودور از حیرت متوقف شده بودن سر جاشون.
عضلاتش شل شدن،تلوتلو خورد اما برخلاف انتظارش،بهجای زمین سفت و سرد،توی بغل گرمو نرمی فرود اومد.
⋆
برای پارت نوزدهم،لایکها باید به 30 تا و کامنتا به 10 تا برسه ، وگرنه فن فیک توی همین تاریکی این که به وجود اومده ، باقی میمونه؛🕯️ . . .
- ۵.۹k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط