یهتیکهکتاب

#یه_تیکه_کتاب
سرم را به شیشه قطار چسباندم. خانه ها را نگاه می کنم؛ مانند دنبال کردن صحنه های فیلم با دقت آن ها را ورانداز می کنم. به چیزهایی دقت دارم که دیگران دقت نمی کنند. فکر نمی کنم صاحبان این خانه ها هم از این زاویه، که من به جزییات خانه ها دقت دارم، تا حالا نگاه کرده باشند. دوبار در روز از این مسیر رد می شوم و هر چیز را چند بار تماشا می کنم.
مرگ با قطار مرگ خیلی بدی است. نمی دانم هر دو سه روز یک بار چند نفر بر اثر برخورد با قطار می میرند. نمی دانم چند نفرشان به طور اتفاقی مرده اند و چند نفر قصد خودکشی داشته اند.
دختری در قطار_پائولا هاوکینز
دیدگاه ها (۱)

#یه_تیکه_کتاببهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «...

#یه_تیکه_کتابدرباره‌ گذشته قضاوت کردن کار آسانیست. اما وقتی ...

#یه_تیکه_کتابامروز فقط یک نامه در صندوق بود – و آنهم به‌نام ...

نماز ایات  بر اساس احکام شرعی، عوامل وجوب نماز آیات عبارت اس...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

وانشات اینوماکی//پارت ۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط