مابایا
¯\_مابایا_/¯
part_23
ارسلان:
امروز روز موعوده.
روزیه که باید بریم واسه عقد.
تازه از خواب بیدار شده بودم و ساعت 8بود.
گوشیم رو برداشتم و شماره دیانا رو گرفتم.
یه بوق.دو بوق.سه بوق.چهار بوق.....
جواب نداد که نداد.
حتما خوابه تنبل خانوم.
دوباره شمارش رو گرفتم که رو بوق 3جواب داد.
_آقا خدا وکیلی من نخوام زن تو بشم باید کی رو ببینم.
بوق سگ برا چی ب من زنگ میزنی آقای کاشی.
بوخوداآ ما وقتمون ساعت ۵بعد ظهر.
ساعت ۸صبح نیست.
به حضرت فیل ببینمت پارت کردم.
قهقهی زدم و گفتم.
+بابا دو دیقه ترمز کن.
تو نمیخوای بری آریشگاه
نمیخوای بریم حلقه بخریم.
نمیخوای لباس بخری برا خودت.
_آقا من خودم بهتر از هر خری دیگه بلدم آرایش کنم خودم رو.
حلقه یه چهار تا از انگشتر های خودم رو میارم بسه.
لباس دارم دیگه میخوام چی کار.
+باش از من گفتن بود هر کاری دوست داری بکن.
و گوشی رو قطع کردم.
بیا و خوبی کن.
از جام بلند شدم و رفتم دشوری.
و بعد چند مین رفتم آشپزخونه و دوتا تخمه مرغ از یخچال برداشتم و مشغول درست کردنشون شدم.
گوشیم زنگ خورد.
با سر خوشی رفتم تا از تو اتاق برش دارم.
که اسم دیانا خود نمای میگرد.
جواب دادم.
+ها
_ارسلااااااان
+چی میخوای؟
_میگم من الان که دقت کردم.
دیدم هم لباس میخوام هم حلقه لازم داریم و اینگه هم گشنمه خونمون هیچی ندارم.
+خوب من چیکار کنم؟
_اهان سوال خوبی بود.
بیا بریم دونبال این کارا
+نمیخوام کار دارم
با دادی که زد گوشی رو از گوشم فاصله دادم و دوباره گذاشتمش دم گوشم که صداش آومد.
_مرد حسابی منو بیدار کردی الان ناز میکنی.
ببین من الان گشنمه هیچی دست خودم نیست میام هشتکت رو پشتک میکنم ها گفته باشم.
إشک بی إشک.
+این آخری که گفتی فحش بود.
_بعله بود
+آهان بعد اون وقت معنیش چیه
_بد تر از خر.
+آهان با تشکر
_خواهش میکنم قابل نداشت.
+خوب حالا پرو نشو.
بیا اینجا صبحونه بخوریم بعد بریم دنبال کارا.
_کجا بیام؟
+اینجا
_خو کجا؟
+آها بیا خونه من دیگه
_هههههه بیام خونت.؟
+خو آره
_باش آومدم.
لوکیشن بفرست برام.
+اوکی.
و گوشی رو قطع کردم و به سمت آشپزخونه رفتم تا برا اونم تخم مرغ درست کنم.
پارت_۲۳
part_23
ارسلان:
امروز روز موعوده.
روزیه که باید بریم واسه عقد.
تازه از خواب بیدار شده بودم و ساعت 8بود.
گوشیم رو برداشتم و شماره دیانا رو گرفتم.
یه بوق.دو بوق.سه بوق.چهار بوق.....
جواب نداد که نداد.
حتما خوابه تنبل خانوم.
دوباره شمارش رو گرفتم که رو بوق 3جواب داد.
_آقا خدا وکیلی من نخوام زن تو بشم باید کی رو ببینم.
بوق سگ برا چی ب من زنگ میزنی آقای کاشی.
بوخوداآ ما وقتمون ساعت ۵بعد ظهر.
ساعت ۸صبح نیست.
به حضرت فیل ببینمت پارت کردم.
قهقهی زدم و گفتم.
+بابا دو دیقه ترمز کن.
تو نمیخوای بری آریشگاه
نمیخوای بریم حلقه بخریم.
نمیخوای لباس بخری برا خودت.
_آقا من خودم بهتر از هر خری دیگه بلدم آرایش کنم خودم رو.
حلقه یه چهار تا از انگشتر های خودم رو میارم بسه.
لباس دارم دیگه میخوام چی کار.
+باش از من گفتن بود هر کاری دوست داری بکن.
و گوشی رو قطع کردم.
بیا و خوبی کن.
از جام بلند شدم و رفتم دشوری.
و بعد چند مین رفتم آشپزخونه و دوتا تخمه مرغ از یخچال برداشتم و مشغول درست کردنشون شدم.
گوشیم زنگ خورد.
با سر خوشی رفتم تا از تو اتاق برش دارم.
که اسم دیانا خود نمای میگرد.
جواب دادم.
+ها
_ارسلااااااان
+چی میخوای؟
_میگم من الان که دقت کردم.
دیدم هم لباس میخوام هم حلقه لازم داریم و اینگه هم گشنمه خونمون هیچی ندارم.
+خوب من چیکار کنم؟
_اهان سوال خوبی بود.
بیا بریم دونبال این کارا
+نمیخوام کار دارم
با دادی که زد گوشی رو از گوشم فاصله دادم و دوباره گذاشتمش دم گوشم که صداش آومد.
_مرد حسابی منو بیدار کردی الان ناز میکنی.
ببین من الان گشنمه هیچی دست خودم نیست میام هشتکت رو پشتک میکنم ها گفته باشم.
إشک بی إشک.
+این آخری که گفتی فحش بود.
_بعله بود
+آهان بعد اون وقت معنیش چیه
_بد تر از خر.
+آهان با تشکر
_خواهش میکنم قابل نداشت.
+خوب حالا پرو نشو.
بیا اینجا صبحونه بخوریم بعد بریم دنبال کارا.
_کجا بیام؟
+اینجا
_خو کجا؟
+آها بیا خونه من دیگه
_هههههه بیام خونت.؟
+خو آره
_باش آومدم.
لوکیشن بفرست برام.
+اوکی.
و گوشی رو قطع کردم و به سمت آشپزخونه رفتم تا برا اونم تخم مرغ درست کنم.
پارت_۲۳
- ۳.۵k
- ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط