عشقمنوتو

#عشق_منو_تو
پارت 2💎


و لباسم مناسب بود
ارایشم داشتم و در و زدم و یه بادیگارد اومد و گفت شما کیی گفتم برای خدمتکاری اومدم راه و باز کرد رفتم تو ولی تو تعجب بودم چرا انقدر بادیگارد بود اینجا
بیخیال
رفتم در زدم فک کنم همون زنه بود که پشت تلفن حرف میزد باهام بود
زن خیلی خوبی بود
اسمشم بهم گفت گفتش اجوما صداش کنم
بعد رفت که انگار به اونی صاحب اینجاعه
بگه بعد اومدش
و گفت برم تو اون اتاقی که خودش رفته بود
منم رفتم و در زدم رفتم تو
یه مردی رو دیدم که خیلی خوشتیپ بود و ماهاشو یه جوری بالا داده بود خیلی جذاب بود(ولی این قسمت رو به ات حق میدم که کراش بزنه چون همه ی اعضا با موهای بلند واقعا قشنگتر میشن🤌🏻)
از اینا که بگذریم اونم بهم زل زده بود

ویو شوگولی

دختری که اومده بود خیلی خیلی قشنگ بود محوش شده بودم
به لباش زل زده بودم و متوجه شدم که الان باید من صحبت کنم
ولی باید یه کاری کنم همینجا بمونه و کار کنه
شروع کردم به حرف زدن

_خب خوش اومدین بشنید
+ممنون
_خواهش میکنم، خب شما فکر کنم برای کار کردن اومده باشید
+بله راستش من خیلی نیاز دارم به پول و قراره از این کشور برم...(همه ی اونایی که اون پسره ولش کرد و اینا رو همه رو گف)
_اها چه بد، اوکی میتونید اینجا کار کنید ولی باید این فرمو پرکنید و امضاع بزنید
+چشم
#جیم_ات۳
دیدگاه ها (۲)

#عشق _منو_توپارت 3💎 چشم_بفرمایید اینم فرم باشه(بچها داخل فرم...

استوری درخواستی

#عشق_منو_تو پارت 1💎ویو اتخب بزارین بهتون بگم زندگیه من چطوره...

💎رمان جدید💎💎نام: #عشق_منو_تو💎💎کاپل: ات و شوگا💎💎اصم.مات_برده ...

من عاشق شدمپارت(2)هه سو:واییییی دیرم شدد باید زود تر بیدار م...

رمان بغلی من پارت ۲۷ارسلان: از اتاق بیرون اومدم رفتم تو اتاق...

سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p8

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط