رو سر بنه به بالن تنها مرا رها کن

رو سر بنه به بالين تنها مرا رها کن
ترکِ منِ خرابِ شب گردِ  مبتلا  کن

ماییم و موجِ سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن

بر شاه خوب‌رویان، واجب  وفا  نباشد
ای زردروی عاشق، تو صبر کن  وفا  کن

دردیست غیر مُردن، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟

گر اژدهاست بر ره، عشقـست چون زُمرّد
از برقِ این زمرّد، هین دفعِ  اژدها  کن

#مولانا
دیدگاه ها (۱)

زیر باران که به من زل بزنی خواهی دیدفن تشخیص نم از چهره گریا...

می‌خواهم پهلو به پهلوی تو بخوابممو در موتوُ در توُ با دهانِ ...

یک‌ روز به خودم اومدم ,دیدم حال خوبم وابسته شده به چند ورق ق...

تو را دوست داشتم ،چنان که گویی توآخرین عزیزان منبر روی زمینی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط