چند پارتی تهیونگ

چند پارتی تهیونگ

پارت۱

وقتی میری از سر حر/ص و حسادت توی مهمونی(جشن) رو پ/اش میشینی و میگی داره هویج کوچولوت میز/نه بالا(علامت ته + علامت ا.ت -)

ویو ته

حدودا یه هفته ای میشه با ا.ت ازدواج کردم و عمیقا عاشقشم اخه...اخه اون خیلی منحصر به فرده و تو قلب من فقط یکیه.....امشب یه مهمونی قراره بگیریم که به مناسبت موفقیت کارخونمه ....ساعت حدود۶عصر بود و رفتم که اماده بشم چون ساعت۷:۳۰یاا۸ دیگه مهمونا میومدن

ویوا.ت

از ساعت ۵تا الان که ساعت ۶شده داشتم خودمو اماده میکردم ....زیاد ارایش نکردم و هنوز حوله پوشیده بودم ولی هنوز بین دوتا از لباسام مونده بودم تا کدومو بپوشم که در اتاقمون بازشد و ته اومد داخل و درو پشت سرش بس/ت با دیدنم چشماش چهارتاشد.....با نی/شخندی خواست بیاد سمتم که رفتم عقب و گفتم

- یااا اینجوری نگام نکن و نیا سمتم ...میدونم میخوای چیکار کنی اما رژم خراب میشه پس اذیتم نکن(منطقی)

+اووو(با چند قدم بزرگ خودمو بهش رسوندم و دس/تامو دو/ر کم/رش انداختم و به دیواری که رو به روم بود چسبون/دمش و فا/صلمون و کم کردم و صور/تمو روش خم کردم جوری که با حرف زدنم ل/بامون باهم برخورد میکرد....در همون حال گفتم) ولی تو خیلی جذابی و میدونی من ط/اقت ندارم بیبی(یکی ازدس/تامو بالا اوردمو از روی حو/له یکی از سی/نه هاش و کمی فشا/رش دادم و مالی/دمش)

-اوممم ن..کن ....(پرید تو حرف و همز/مان که میمالی/دش سرشو تو گرد/نم بردو دم گوشم گفت)

+ ..چیه؟نکنه این دوتا گردا/لیه بهشتی هم نمیتونم داشته ب/اشم؟هوم سک/سی گرل؟(صدای بم و اغو/اگرانه)

-...نه...اوممم..ااااهه...نه....الان نه ددی جونم(سطحی ل/بامو بو/سید و ازم فا/صله گرفت و دس/تشو برداشت و با ن/یشخندی گفت)

+ پس امشب یه ش/ب رویایی داریم نه بیبی گرلم( نیشخند)(چشمکی بهش زدم که خندید و باعث شد منم بخندم)

-(رفتم سمت لباسامو دوتاشو برداشتمو رفتم سمتشو گفتم) ددی...من بین این دوتا موندم میشه کمکم کنی که یکی رو انتخاب کنم(یکیشونو ازم گرفت و گفت)

+اینو برای مهمونی نپوشی بهتره چون خیلی بازه و دوس ندارم همه بد/ن خواست/نی تو ببینن ولی امشب برا من میتونی بپوشیش...پس اونو بپوش تازشم رنگ اون قشنگ تره(لبخند و کمی خنده)

- امممم....پس همونی که گفتی رو میپوشم....با یه شلوار یا ساپورت که بهش بیاد(لبخند)

+افرین(پیشونیشو بو/سیدم و رفتم حموم و اماده شدم...منو ا.ت اماده شده بودیم...ا.ت خیلی قشنگ تر از همیشه شده بود و این باعث شد بارها تو دلم قوربون صدقش برم و بیشتر عاشقش باشم....ساعت۷:۳۶بود و مهمونا دیگه کم کم داشتن میومدن ....و من و ا.ت دم در عمارتمون ایستاده بودیم و خوشامد گویی میکردم و خدمت کارا پذیرایی میکردن که.....

ادامه دارد....

حمایت لاوممممم^^
دیدگاه ها (۹)

teakook

taekook

تولدت مبارک هوپی گوگولی ارمی

teakook

تکپارتی درخواستی اسمات از ته ته

"سرنوشت "p,28..ویو کوک *.با این حرفم جیهوپ اومد بغلم کرد ......

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط