part

part:4
ویو ته
اوردمش رو تخت اون کاری که میخوا رونتونستم انجام بدم چون هنوز خجالت میکشیدم ازش. دراز کشیدم و اومد توبغلم مثل اینکه خیلی دوسم داره منم باترس بغلش کردم (پرشی فردا صبح)
اون هنوز خواب بود خیلی بامزه شده بود دلم داشت قش میرفت پتورو گرفتم جلو دهنم و گازش گرفتم دلم میخواست بوسش کنم ولی هنوز به هش عادت نکرده بودم. نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و رفتم جلو دستم رو دور کمر باریکش انداختم وبوسیدمش (عمیق)
ویو کوک
از خواب بلن شدم و دیدم بالا سرم داره موهامو ناز میکنه خودمو زدم به موش موردگی زدم منو بورد نزدیک خودش و سرش رو گذاشت رو سرم و گفت:جونکوکا بیدارشو چشمام رو باز کردم وسرم رو بوردم جلو صورتش.......
(خماریییییی🍄)
فردا 5تا پارت داریم
بوس
دیدگاه ها (۴)

part:5ویو کوکرو لباش یه بوسه کاشتم میدونستم خجالت میکشه چون...

part:6ویو کوککه یهو صدای زنگ بلن شد تهیونگ بلن شد که ببین کی...

part:3ویو تهبراش قهوه ریختم ودادم دستش اونم یه جعبه شکلات با...

part:2صورتش خیس شده بود.عه تهیونگ این چرتو پرت هاچین بهش فک ...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_283باشه ای گفت و با یه...

سناریو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط