نمی خواهم که از چیزی

نمی خواهم که از چیزی ،
به جز تو باخبر باشم !

تو می آیی و من می رانم ،
" از خود قاصدک ها را "

به قدری من یقین دارم ،
به وصل تو که حتی مرگ !

ندارد جراتش را که ،
نخواهد پیش هم مارا !
دیدگاه ها (۶)

میان من و این بغضِ بی قرار جای تو خالی ...حیران نشسته ماه به...

خسته ،خودخواه ،بی‌شکیباز این جهان فقط همین‌ها را برایم باقی ...

شاعرم کردی... بیابان دیدم و دریا نوشتم تلخ را شیرین سرودم، ز...

چشمهایم را بستم و در ستاره باران یک شب عزیز برای یکایک آدمها...

می خواهم با کسی بروم

چون دوستت دارمراهی پیدا خواهم کردتا نور زندگی تو باشم،حتی اگ...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط