دارم امید عاطفتی از جانب دوست

دارم امید عاطفتی از جانب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
از دیده‌ام که دم به دمش کار شست و شوست
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی‌کشد
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده‌ام
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست
دیدگاه ها (۱)

چه کنیم هنگام مرگ شهادتین بگوییم؟ امام صادق(ع) فرموده است: ...

@@ اطلاعات عمومی (قسمت1) 1- درقرآن کدام نام ازتمام نامه...

❤سلام علیکم ورحمةالله وبرکاته❤بسم الله الرحمن الرحیم❤اللهم ص...

❤ مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی :@ عیب های مردم را نباید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط