ویو ات

𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙
𝑃𝐴𝑅𝑇: 64
____


ویو ات
صداهایی برگوشم میرسید ک اروم چشامو باز کردم....اولش نفهمیدم صدای چیه.......ولی بعد چند دقیقه متوجه خش خش برگا شدم بیرون بارون بود......من توی اتاق رو تخت بودم.......
ولی یادم نمیومد ک اینجا خوابیده باشم در اتاق باز بود ولی هم راهرو هم اتاق تاریک بود....اروم بلند شدم و نشستم.....
نگاهم ب ملافه بهم پیچیده شده بود...


کوک:کار من بود*بم*
ات:جیغغغ*دستش روی چشاش*
کوک:همیشه جیغ میکشی*اخم*
ات:چرا ت...تو لخت....لباست کجاستتت
کوک:از توباید اجازه بگیرم لباسمو درارم؟*ی تا ابرو بالا*
ات:اصن چ...چرا تو تاریکی نشستی
کوک:چقد سوال میکنی


بین انگشتامو فاصله دادم......روی میز نشسته بود .....پای چپش روی پای راستش بود و دستشو تکیه ب لبه پنجره ریر چونش گذاشته بود....نگاهش ی جوری بود.....
با اینکه ب بیرون پنجره نگاه میکرد.... حس میکردم نگاه سنگینش رومه.....
خواستم بین انگشتامو بیشتر فاصله بدم تا دیدم واضح تر بشه.....


کوک:خجالت نمیکشی پسرمردمو دید میزنی *نگاه زیر چشمی ب ات*

با این حرفش چشامو با فشار بستمو بدو بدو از اتاق بیرون رفتم.....
___________
ببخشید یکم دیرشد🫀✨
دیدگاه ها (۳۰)

𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙𝑃𝐴𝑅𝑇: 65____با این حرفش چشامو بستمو بدو بدو از...

𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙𝑃𝐴𝑅𝑇: 6۶____کوک:چیکار میکنید؟تهیونگ: چرا لباس ...

𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙𝑃𝐴𝑅𝑇: 63____ات: از کجا اوردی؟کوک: اتاق مهمانن*...

𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙𝑃𝐴𝑅𝑇: 62____ات:من خوبم*چشم بسته*کوک:اره ارواح ...

playmate_p45

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط