قلدر مدرسه ( پارت ۴۶ )
[ !هیچکدوم از وقایع واقعی نیست! ]
جینا: چجوری ناراحت نباشم؟ *ناراحت*
سوآ: الان برو بخواب برا فردا انرژی داشته باشی
جینا: باش * لبخند * چقد خوش سلیقه ای * رو به کوک *
کوک: ما اینیم دیگه *لبخند*
سوآ: *لبخند* لطف داری
کوک: امشب سوآ مهمونمونه به اصرار من
جینا: اوکی خوشبگذره
کوک: ما میریم شب خوش
جینا: شب خوش
سوآ: شب بخیر
میریم اتاق کوک
سوآ: میگم جونگکوکا بهم لباس میدی
کوک: لباس منو میپوشی؟
سوآ: اوهوم
یه تیشرت لانگ میده بم
کوک: پوشیدی بگو بیام
میره بیرون وقتی پوشیدم صداش میکنم میاد تو
کوک: اوخدااااااا چقد کیوت شدیییی*خیره*
بغلم میکنه محکم لپمو میبوسه میخندم
سوآ: میگم میشه بگی باید کجا بخوابم؟
کوک: پیش من..... اگه مشکلی نداری
سوآ: چرا باید مشکل داشته باشم
کوک:* لبخند * پس بیا بغلم
میره رو تخت دستاشو میگیره سمتم
چون وقتی داشتم لباسمو عوض میکردم اونم لباسشو عوض کرده
منم میرم بغلش سرمو میذارم رو سینش و محکم بغلم میکنم موهامو میبوعه
سوآ: از کی علاقه مند شدی به من
کوک: از وقتی دیدمت
سوآ: چی؟! پس چرا اذیت میکردی؟!
کوک: چون هی میچسبیدی به اون خر
سوآ: الان دلیل رفتارای بدت با یونجون رو میفهمم اقا حسودیش میشده*خنده*
کوک: نخیرشم
سوآ: معلومه *خنده* ولی از یه بابت خیالت راحت باشه من و یونجون هیچز ببنمون نبودهو نیست اون مثل یه رفیق بود برام
کوک: به هر حال نباید اینقد نزدیکش بری
اون رگ شیطونم میزنه بالا، میشینم رو شکمش
سوآ: اگه برم چی میشه
کوک: فک نکنم اتفاقات خوبی برات بیفته خانوم جئون
با انگشتش آروم میزنه به بینیم
سوآ: جئون؟
کوک: * لبخند و نگاه شیطانی *
سوآ: یااا اونجوری نگاه نکن، من لیم
کوک: *خنده* میخوام فامیلیمو بدم بهت * نگاه شیطانی *
سوآ: نمیشه که خب
جامون عوض میشه خیمه میزنه روم ( استغفرالله )
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
جینا: چجوری ناراحت نباشم؟ *ناراحت*
سوآ: الان برو بخواب برا فردا انرژی داشته باشی
جینا: باش * لبخند * چقد خوش سلیقه ای * رو به کوک *
کوک: ما اینیم دیگه *لبخند*
سوآ: *لبخند* لطف داری
کوک: امشب سوآ مهمونمونه به اصرار من
جینا: اوکی خوشبگذره
کوک: ما میریم شب خوش
جینا: شب خوش
سوآ: شب بخیر
میریم اتاق کوک
سوآ: میگم جونگکوکا بهم لباس میدی
کوک: لباس منو میپوشی؟
سوآ: اوهوم
یه تیشرت لانگ میده بم
کوک: پوشیدی بگو بیام
میره بیرون وقتی پوشیدم صداش میکنم میاد تو
کوک: اوخدااااااا چقد کیوت شدیییی*خیره*
بغلم میکنه محکم لپمو میبوسه میخندم
سوآ: میگم میشه بگی باید کجا بخوابم؟
کوک: پیش من..... اگه مشکلی نداری
سوآ: چرا باید مشکل داشته باشم
کوک:* لبخند * پس بیا بغلم
میره رو تخت دستاشو میگیره سمتم
چون وقتی داشتم لباسمو عوض میکردم اونم لباسشو عوض کرده
منم میرم بغلش سرمو میذارم رو سینش و محکم بغلم میکنم موهامو میبوعه
سوآ: از کی علاقه مند شدی به من
کوک: از وقتی دیدمت
سوآ: چی؟! پس چرا اذیت میکردی؟!
کوک: چون هی میچسبیدی به اون خر
سوآ: الان دلیل رفتارای بدت با یونجون رو میفهمم اقا حسودیش میشده*خنده*
کوک: نخیرشم
سوآ: معلومه *خنده* ولی از یه بابت خیالت راحت باشه من و یونجون هیچز ببنمون نبودهو نیست اون مثل یه رفیق بود برام
کوک: به هر حال نباید اینقد نزدیکش بری
اون رگ شیطونم میزنه بالا، میشینم رو شکمش
سوآ: اگه برم چی میشه
کوک: فک نکنم اتفاقات خوبی برات بیفته خانوم جئون
با انگشتش آروم میزنه به بینیم
سوآ: جئون؟
کوک: * لبخند و نگاه شیطانی *
سوآ: یااا اونجوری نگاه نکن، من لیم
کوک: *خنده* میخوام فامیلیمو بدم بهت * نگاه شیطانی *
سوآ: نمیشه که خب
جامون عوض میشه خیمه میزنه روم ( استغفرالله )
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جونگکوک
#تهیونگ
#جی_کی
#وی
#فیک_جونگکوک
#فیک_تهیونگ
#فیک_تهکوک
#bts
#BTS
#V
#Teahyung
#Jungkook
#JK
- ۳۹۵
- ۲۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط