عقل می دانست نمی مانی

عقل می دانست نمی مانی
لیک
مجنون" چشمان من بود
که
تو را لیلی می دید

#امیرعلی_قربانی
دیدگاه ها (۲۹)

تا دست دل از جاده کوتاه ماندچشم منتظراز قاب پنجره مسافر می خ...

ما به ناخن تار و پود جِسم از هَم کَنده ایم خواه تار سُبحه گر...

ترا مَقصود آن باشد که قربانِ رَهت گردمرُبایی دِل که گیری جان...

کاری مکن که بدعتِ وارستگی ز عشق من در میانِ سلسله‌ی عاشقان ن...

تو مجنون قصه نبودی، من رفتم تو فاز لیلی... لایک یادت نره😉

می خورد گرد عبث محمل لیلی در دشتنیست جز عشق تمنای دگر مجنون ...

"تو لیلی نیستی !من اما مجنون حرف‌هایت می‌شوم دیوانه‌ی دست‌ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط