کنارم بخواب و

کنارم بخواب و 
به دورم بتاب و
از این لب بنوش
چو تشنه که آبو
گل آتشی تو
حرارت منم من
که دیوانه ی بی قرارت منم من
خدا دوست دارد لبی که ببوسد
نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد
خدا دوست دارد من و تو بخندیم
نه در جاهلیت بپوسیم بگندیم
بخواب آرام پیش من
لبت را بر لبم بگذار
مرا لمسم و کن و دل را
به این عاشق ترین بسپار
بخواب آرام پیش من
منی که بی تو میمیرم
لبت را بر لبم بگذار
که جان تازه میگیرم..
دیدگاه ها (۱)

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد ...

یک نفر باید باشد، که دلتنگی هایت را از چشم هایت بخواند، یک ن...

.از وقتی دوست داشتنتدر رگهایم جریان گرفتجورِ دیگر زنده ام،ان...

زندگی را ورق بزنهر فصلش را خوب بخوانبا بهار برقصبا تابستان ب...

پارت ۱۱یک ساعت بعد. تموم مهمون ها آمده بودنهمه واین نشسته بو...

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط