دلبسته به یک ثانیه دیدارتو بودم

دلبسته به یک ثانیه دیدارِتو بودم
این عمرکه بی حوصله ناچارِتوبودم
تونازترین حادثه در زندگی من
من شاخ ترین عاشق بی عارِتوبودم
تاآخرِ بی حوصلگی شعرنوشتم
هرشب که توخوابیدی وبیدارِتوبودم
هرثانیه آتش زده ام پیرهنم را
من ریزَعلیِ سخت فداکارِتوبودم
بارایت یک فاجعه رفتی و دریغا
یک عمر غریبانه گرفتارِتوبودم
ای کاش فراموش شود بینِ من وتو
آن فاصله ای را که بدهکارِتوبودمm.b
دیدگاه ها (۱)

ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ...ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ...ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﻣﯿﺒﯿﻨ...

از جهان ترد شدم، کُنج قفس سرد شدمدختری گوشه‌ی زندان دلم می‌ر...

می خواهم نباشمکاش سرم را بردارم و برای یک هفتهدر گنجه ای بگذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط