دلم از فراق خون شد چه گویم از جدایی

دلم از فراق خون شد چه گویم از جدایی
نظری به من نداری به طریق آشنایی
همه شب به یاد رویت بفشانم اشک حسرت
به امید آن که آبی به برم به دل ربایی
من بی تو را چه سازم ؟ که چنین اسیر یارم
نه رها کنی ز بندم نه کشی ز بینوایی
دیدگاه ها (۴)

دوستان. اعلام کردن فردا عید؟

ایی والله عید حزین😭

مسافر بی بدرقه من اینقدر بی صدا رفتی که از وداع جا ماندم ، ب...

الهی آمییییییییین...حضروعیدیتکم احبابی خخخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط