مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

وقتی سعی در نوشتن از عشق کردم

وقتی سعی در نوشتن از عشق کردم
چه دردی را تاب آوردم
سنگینی تمامی دریا را
بر پشت خود احساس کردم
آن سنگینی که تنها
غرق شدگان قرن ها
در اعماق احساسش می کنن ومیدانند

کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد.
عقل محتاط است ترسان و لرزان گام بر می‌دارد.
با خودش می گوید: «مراقب باش آسیبی نبینی.»
اما مگر عشق این طور است؟
تنها چیزی که عشق می‌گوید این است:
«خودت را رها کن،بگذار برود !»
عقل به آسانی خراب نمی‌شود.
عشق اما خودش را ویران می‌کند.
گنج‌ها و خزانه‌ها هم در میان
ویرانه‌ها یافت می شود،
پس هر چه هست در دل خراب است هیچوقت با عشق بازی نکنید...!
عشق قداست دارد....❤🌹
دیدگاه ها (۰)

تقدیم به همه دنیام جانانم:🫀🌹 در سرم نیست دگر غیر تو رویای کس...

ای غنچه‌ی دمیده‌ی من! یک دهن بخندخورشید من! ستاره‌ی من! باغ ...

همه دنیام:🫀🌹مادام که نام تو را بر کاغذ می نویسم،به درختی بدل...

آواز بـه عشق در جهان خواهم دادپس شرح رخ تو بیزبان خواهم دادچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط