تو بامنی و من

تو بامنی و من...
نشانی ها را گم میکنم..
خانه را گم میکنم..
مقصد را گم میکنم..
کجایم ؟ نمیدانم..
به کجا میرفتم و میروم؟ نمیدانم..!!!!!
عجیب درد عمیقی ایست.. درد خواستنه تویی که مرا در من گم میکند!!!
دیدگاه ها (۱)

وای از شعله های آتش لبانت..ابراهیم هم نمیتواند، شعله های آتش...

یک بار برایت مرده ام...واین آخرین تیر ترکشم بود، برای نگه دا...

باغ جوانی ام، در پاییز رفتنت، برگ ریزانی, پر از خش خش، قدم ه...

شادی هایت،گوشه ی لبانت، تبسم میشوند، زندگی برایم، تعبییری دو...

صحنه,پارت یازدهم

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟹"بس بود هر چه خود را کوچک کرده بودم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط