بهار دستهای توست
بهار، دستهای توست
و شکوفههای درختی که مثل لبخند تو
ناماش را نمیدانم
سُرخیِ گونههات
دلِ سیبهای هفتسین را برده
و نگاهِ تو، سبزترین خیالِ دنیاست
وقتی آفتاب گرم میافتد روی دیوارِ نگاه
حتماً جایی دورتر از اینجا،
تو داری چشمهات را باز میکنی
چه سادهایم ما،
نمیدانیم این نسیمِ فروردین
عطرِ گیسوهای معشوق است
افتاده به جانِ هوا
.
میلاد_کاشانی
.
.
.
و شکوفههای درختی که مثل لبخند تو
ناماش را نمیدانم
سُرخیِ گونههات
دلِ سیبهای هفتسین را برده
و نگاهِ تو، سبزترین خیالِ دنیاست
وقتی آفتاب گرم میافتد روی دیوارِ نگاه
حتماً جایی دورتر از اینجا،
تو داری چشمهات را باز میکنی
چه سادهایم ما،
نمیدانیم این نسیمِ فروردین
عطرِ گیسوهای معشوق است
افتاده به جانِ هوا
.
میلاد_کاشانی
.
.
.
- ۱۹.۳k
- ۰۱ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط