من در این تاریکی

من در این تاریکی
فکر یک بره روشن هستم
که بیاید علف خستگی‌ام را بچرد
من در این تاریکی
امتداد تر بازوهایم را
زیر بارانی می‌بینم
که دعاهای نخستین بشر را تر کرد
من در این تاریکی
درگشودم به چمن‌های قدیم
به طلایی‌هایی ، که به دیوار اساطیر تماشا کردیم
من در این تاریکی
ریشه‌ها را دیدم
و برای بته نورس مرگ ، آب را معنی کردم
دیدگاه ها (۴)

حظه دیدار نزدیک استباز من دیوانه ام، مستمباز می لرزد،       ...

درخواستی

زندگی جیره مختصریستمثل یک فنجان چایو کنارش عشق استمثل یک حبه...

دستم را بگیر!همین دست برایت ترانه‌های عاشقانه نوشته،همین دست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط