من ماهت میشم تو خورشیدم

من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
پارت ۹
#رضا:رسیدیم بریم داخل که خیلی خسته ایم(عکس ویلا اسلاید دوم
#پانی:رسیدیم پیاده شدیم رفتیم داخل همه یه جا لش کردن من نمیدونم چیشد یه چرتی زدم خوابم کوتاه بود(بچه همش خوابش میبره🥺)با صدای رضا بیدار شدم
#رضا:رفتیم داخل همه یه جا لش کردن پانی سریع خوابش برد بیدارش کردم
#دیا:وای خییلی خستم اخخخخ
#ارسلان:تو که همش خواب بودی جغدک من😂
#دیا:عهه تو عم که رانندگی نکردی ادای خستگیو در میاری
#ارسلان:بیخیال بابا
#پانی:دیا بریم اتاقمونو انتخاب کنیم
#رضا:کجا منو تو تو یه اتاقیم دیانا ارسلان هم یه اتاق
#دیاوپانی:هااااااااا
ببخشید کم بود درسام زیاده🥺👈🏻👉🏻👈🏻👉🏻🥺
دیدگاه ها (۰)

من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾پارت۱۰#ارسلان:وای چرا ادا خنگارو د...

من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾پارت۱۱#پانیذمن:رو تخت بودیم گفتم ر...

من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾پارت۷#پانی:کلید انداختم رفتم اتاقم...

من ماهت میشم و تو خورشیدم🙃🤍🐾پارت۶#دیا:چه خنگی تو اره خو#ارسل...

رمان بغلی منپارت ۱۲۹و۱۳۰ ارسلان: یه لحظه احساس کردم قلبم نمی...

رمان بغلی من پارت۱۳۶و۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹دیانا: ارسلان اون بچه فقط پن...

توی مسیر صحبتی نکردیم رسیدیم خونه من خودمو انداختم رو مبل و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط