عشق نهفته
عشق نهفته
پارت پنجم💙❤️🖤
از زبان سونیک
دیدم شدو حالش بد شد و روی زمین افتاد و دو دستشو روی سرش گذاشت و چشماشو بست
سونیک:شدو خوبی؟؟؟
شدو:چیزیم نیست کمی سرم درد داره خوب میشه.....
اسکورج:بیا بریم دکتر
شدو:نمیخواد
سیلور:شدو خوب میشه
سونیک:معلومه که میشه
شدو:بیاین برگردیم
«فلش بک به خانه»
شدو:من خستمه شما برید منم میام
من همونجا وایسادم تا مطمئن شم شدو حالش خوبه ولی یهو دیدم که شدو دوباره افتاد و یهو چشماش سیاه شد و دورش پر از انرژی منفی شد
سونیک:شدو خوبی
شدو:سلام عزیزم
اسکورج:چیشده....وای خداااا
سیلور:شدو
سونیک:شدو چت شده
یهو دیدم شدو به سمتم اومد و منو به دیوار چسبوند و نزدیکم شد می تونستم نفس های داغش را حس کنم و به گوشم نزدیک شد و محکم گاز گرفت طوری که خونش بند نمیومد
اسکورج:بس کن شدو
سیلور:ولی شدو چرا اینطوری شدی
سونیک:شدو.....
دیدم شدو به سمت سیلور رفت ولی قبل از اینکه کاری کنه سریع رفتم و محکم بغلش کردم
سونیک:شدو لطفا گوش کن این تو نیستی تو هیچ وقت اینطوری نبودی حداقل میدونم یک نفر داره تو را اذیت می کنه ولی واقعا می خوای انجامش بدی
شدو:نمیدونم.... ولم کن
سونیک:من تا ابد پیشتم
متوجه شدم شدو دستاشو دورم حلقه کرده و فهمیدم داره گریه می کنم خوشحال شدم حالش خوبه سرشو نوازش کردم و خیلی آروم بوسیدمش که دیدم منو محکم گرفته بود نمی خواست برم منم پیشش موندم به بقیه با اشاره فهموندم که برن اونها هم رفتن
سونیک:شدو جونم خوبی
شدو:خوبم ممنونم
سونیک:چیزی شده
شدو:نمیدونم احساس بدی دارم
سونیک:می خوای بخوابی
شدو: آره
سونیک:اوکی من پیشتم تا خوابت ببره
دیدم شدو دستم را بوسید و سرشو روی پاهام گذاشت منم تمام مدت سرشو نوازش کردم تا خوابش ببره به خودم اومدم دیدم از نصفه شب گذشته و شدو هم خوابش برده منم رفتم تا بخوابم
«فلش بک به روز»
بیدار شدم دیدم شدو خونه نیست
سونیک:سلام سیلور سلام اسکورج شدو کجاست؟؟؟؟
اسکورج:علیک سلام رفته بیرون
سونیک:بیرون؟؟؟؟؟
اسکورج: آره برنامش اینه که هر روز بره بیرون تا حالش بهتر شه
سیلور:به خصوص با اتفاقی که دیشبی افتاد
سونیک: آره درسته
اسکورج:فراموشش کنید بیاید براتون صبحانه درست کردم
سیلور:دست گلت درد نکنه
اسکورج:مرسی عزیزم🥹
منو و سیلور رفتیم نشستیم همونطور توی فکر شدو بودم که یهو در زنگ خورد.....
پارت پنجم💙❤️🖤
از زبان سونیک
دیدم شدو حالش بد شد و روی زمین افتاد و دو دستشو روی سرش گذاشت و چشماشو بست
سونیک:شدو خوبی؟؟؟
شدو:چیزیم نیست کمی سرم درد داره خوب میشه.....
اسکورج:بیا بریم دکتر
شدو:نمیخواد
سیلور:شدو خوب میشه
سونیک:معلومه که میشه
شدو:بیاین برگردیم
«فلش بک به خانه»
شدو:من خستمه شما برید منم میام
من همونجا وایسادم تا مطمئن شم شدو حالش خوبه ولی یهو دیدم که شدو دوباره افتاد و یهو چشماش سیاه شد و دورش پر از انرژی منفی شد
سونیک:شدو خوبی
شدو:سلام عزیزم
اسکورج:چیشده....وای خداااا
سیلور:شدو
سونیک:شدو چت شده
یهو دیدم شدو به سمتم اومد و منو به دیوار چسبوند و نزدیکم شد می تونستم نفس های داغش را حس کنم و به گوشم نزدیک شد و محکم گاز گرفت طوری که خونش بند نمیومد
اسکورج:بس کن شدو
سیلور:ولی شدو چرا اینطوری شدی
سونیک:شدو.....
دیدم شدو به سمت سیلور رفت ولی قبل از اینکه کاری کنه سریع رفتم و محکم بغلش کردم
سونیک:شدو لطفا گوش کن این تو نیستی تو هیچ وقت اینطوری نبودی حداقل میدونم یک نفر داره تو را اذیت می کنه ولی واقعا می خوای انجامش بدی
شدو:نمیدونم.... ولم کن
سونیک:من تا ابد پیشتم
متوجه شدم شدو دستاشو دورم حلقه کرده و فهمیدم داره گریه می کنم خوشحال شدم حالش خوبه سرشو نوازش کردم و خیلی آروم بوسیدمش که دیدم منو محکم گرفته بود نمی خواست برم منم پیشش موندم به بقیه با اشاره فهموندم که برن اونها هم رفتن
سونیک:شدو جونم خوبی
شدو:خوبم ممنونم
سونیک:چیزی شده
شدو:نمیدونم احساس بدی دارم
سونیک:می خوای بخوابی
شدو: آره
سونیک:اوکی من پیشتم تا خوابت ببره
دیدم شدو دستم را بوسید و سرشو روی پاهام گذاشت منم تمام مدت سرشو نوازش کردم تا خوابش ببره به خودم اومدم دیدم از نصفه شب گذشته و شدو هم خوابش برده منم رفتم تا بخوابم
«فلش بک به روز»
بیدار شدم دیدم شدو خونه نیست
سونیک:سلام سیلور سلام اسکورج شدو کجاست؟؟؟؟
اسکورج:علیک سلام رفته بیرون
سونیک:بیرون؟؟؟؟؟
اسکورج: آره برنامش اینه که هر روز بره بیرون تا حالش بهتر شه
سیلور:به خصوص با اتفاقی که دیشبی افتاد
سونیک: آره درسته
اسکورج:فراموشش کنید بیاید براتون صبحانه درست کردم
سیلور:دست گلت درد نکنه
اسکورج:مرسی عزیزم🥹
منو و سیلور رفتیم نشستیم همونطور توی فکر شدو بودم که یهو در زنگ خورد.....
- ۲.۰k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط