اینم از پارت سوم فیک به سوی عشق

پارت سوم :
۰۰:۳۰ بعد از fashion mode
روز سه شنبه
ساعت ۱۸:۳۰بعد از ظهر
خونه آمی و مارنی :
ـ چرا آقای یه سون با آقای یه جین همچین رفتاری کرد؟ اونم جلوی کل شرکت ! اونا مثلاً برادران .
م : نگران نباش تو که خودت می‌دونی یه سون از اولش هم از یه جین خوشش نمی اومد . اونا مجبورا برادرن وگرنه هردوشون از همدیگر متنفرن .
ـ باشه . فردا تولد نام سانه . یادت که نرفته بود ؟! می خوای سوپرایزش کنیم ؟ خیلی خوشحال میشه.
م : نه بابا یادم بود. باشه بیا سوپرایزش کنیم اما فردا شرکت رو چیکار کنیم ؟ اصلا به اون فکر کردی ؟
به آقای یه جین گفتم فردا کار خانوادگی داریم و نمی تونیم بیایم . اونم گفت باشه فردا نیاین سرکار .
م : خیلی خب ، حالا چیکار کنیم ؟ کادو چی بخریم ؟ من میگم بریم کافه یا رستوران نزدیک مغازه اش .
ـ نه بنظرم کیک و کادو بگیریم و بریم مغازه اش . اون موقع خیلی سورپرایز میشه . نظرت چیه ؟
م : باشه آمی . همین کارو می کنیم . حالا بیا بریم شام بخوریم . برنج آماده است . من خیلی گرسنمه .
ـ باشه منم گشنمه ، بریم .
دیدگاه ها (۰)

چت با مارنی 🙂🙂🙂🙂🙂

روز تولد خانم معلم ریاضیم بود و ما اینجوری سوپرایزش کردیم . ...

اینا عشقای منن که برای رسیدن به این مقامشون از جونشون مایه گ...

فیک : به سوی عشق پارت دوم ( fashion mode ) ویو مارنی : کارگر...

کاش براتون مهم بودم

my month²پارت¹³

کاش براتون مهم بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط