ادامش تو قبلی جا نشد

پارت ۱ ادمه
امروز باید خودم هم همراه بادیگراد ها و بقیه میرفتم این نقشه‌ی من بود . و با این کار پیشرفت زیادی میکردیم . باید و حتما کار ها درست پیش می‌رفت. چون به هر حال بعد از پدرم این باند به من می‌رسید و منم باید تمام تلاش خودم رو میکردم . امروز تونستیم به باند رد مانستر حله کنیم . و در عرض ۵ دقیقه ۳ تا از مخفیگاه های مختلف اون ها رو تمام وسایلش رو برداریم و همه ی این ها دلیلش نقشه‌ی فوق العاده عالی من بود . اقلی جانگ ( پدر ات ) فکر می‌کرد . که اون مخفیگاه که زیر یه ساختمان مسکونه که برای نظامی ها رو رو داشت بهترین مخفیگاه و مخفیگاهش بود ولی امروز دید که کاملا اشتباه فکر می‌کرد.
(این رو هم بگم که کوک یکسال هست که باند مافیایی رو تشکیل داده و مافیای شمارهی ۴۵ از ۵۰ تا هست و باند مافیایی پدرش و پدر ات مافیاییشمار ۱ هست . و هرگز هیچکدوم عقب نکشیدن و هرگونه حمله رو از جانب یکدیگر به جا آوردن. و این دوتا معمولا به یکدیگر حمله میکنن و این دشمنی مال خیلی وقت پیش هست . یه دشمنی دیرینه که امکان دوستیش ۰ درصد هستش . )

امیدوارم تا اینجا خوشتون آمده باشه . تا جایی که میتونین کمک کنید تا خوب تر بنویسم چون اولین فیکم هست . نمیدونم باز چی بنویسم ولی برای پارت بعد یه سوپرایز دارم که فکر نکنم بتونین حدس بزنید در مور فیک . و هر روز بتونم یه پارت میزارم . مغزم کشید . روز ۲ تا پارت و بعضی وقت ها نمیدونم شاید نزارم. باز بگید چیکار کنم و در مورد این پارت هم نظراتتون رو بگید .
دیدگاه ها (۳)

هعی خدا نمیدونستم من شروع به نوشتن نکرده شما شروع کردیدن به ...

پارت ۲ ساعت ۱۱ صبح کوک ویو همه‌چیز خیلی خوب بود و عالی رفتم ...

برای بار دوم

قشنگام به نظرتون به فیک وقتی با دخترش دعواش میشه رو ادامه بد...

قیافه عنم رو ول کن بیا پایین

واقعا باید یه اتاق فکری ! تشکیل بشه که بشینن فکر کنن که ما چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط