My Pretty dady

My Pretty dady
Part 4
*چت*
کوک: چه زود آنلاین شدی
ا/ت: نه بابا تازه دوش گرفتم
کوک: چیزیت که نشد؟
ا/ت: نه
کوک: اینا هستن دیگه؟ ( کارای مربوطع)
ا/ت: آرع
کوک: بزار بررسی شون کنم تا یک ساعت دیگه بهت خبر میدم
ا/ت: مرسی ( لیا هم تو شرکته ولی دیگه دیر شده بود همچی رو فرستاده بودم..چون منتظر بودم نخوابیدم)
**
* چت*
کوک؛ قبول شدی :)
ا/ت: واقعا؟
کوک: فردا همچی رو برات توضیح میدم فقط اینو بدون که فردا ساعت 8 باید اونجا باشی
ا/ت: مرسی شبت بخیر
کوک: شب تو هم بخیر
*ساعت 8*
ا/ت: در زدن*
کوک: بفرمایید
ا/ت: سلام
کوک: بیا تو
ا/ت: صبح بخیر
کوک: چه مودبه* صبح توهم بخیر..خب..1 از ساعت 8 تا7 شب کار میکنیم..2 سر ساعت ناهار غذا میخوریم نه قبل نه بعدش..3کافی شاپ طبقه پایین هستش و میتونی هروقت دلت بخواد بری اونجا و اینکه فقط اونجا سفارشات رو بخور 4 یک سالن استراحت که مجهز به کتابخونه و لوازم الکترونیکی هستش هم داریم و آخرین مورد الان تو پیش بقیه کارمند ها کار میکنی ولی چون تحصیلاتت بالا تره بعد مدتی یک دفتر میگیری
ا/ت: خیلی ممنون
دیدگاه ها (۳)

My Pretty dady Part 5کوک: میتونی کارتو شروع کنیا/ت: خیلی ممن...

My Pretty dady Part 6کوک: ا/تت..یک دقیقه بیا انباری ( تصمیم ...

My Pretty dady Part 3* تو ماشین*ا/ت:ببخشیدا ماشینت کثیف شدکو...

My Pretty dady Part 2لیا: تلقین نکنن دختر..مبارکههها/ت:زهرما...

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

⁶⁴ا/ت با احساس سنگینی پلک‌هایم به آرامی باز کردم و از خواب ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط